سایت رسمی مهدیه وادقان - زندگی نامه حاج شیخ هاشم تقدیری سبزواری(ره)
حاج شیخ هاشم تقدیری سبزواری
"اسوه هجرت"
سخن نخست
از خطه دانش پرور خراسان و سبزوار، ستارگان فرهیخته و حکما و رجال برجسته ای در آسمان فضل و هدایت ظهور کرده اند. از زمره ستارگان فضیلت و اسوه هجرت، حضرت آیت الله حاج شیخ هاشم تقدیری سبزواری است. مجاهدت ها و سفرهای فراوان وی در راه ترویج و تبلیغ دین، بدان حد بود که به حق او را می توان اسوه هجرت دانست.
خاندان
در پنجم آبان سال 1304 در خانواده ای متدین، کودکی پا به عرصه گیتی نهاد؛ نام نوزاد را هاشم نهادند. پدرش مرحوم غلامحسین، که مردی بسیار زاهد بود، به شغل کفاشی اشتغال داشت. وی از کودکی کمک کار پدرش بود، ولی علاقه وافر او به مطالعه، زبانزد مردم بود تا این که در مکتب خانه به تحصیل معارف قرآنی و ادبی پرداخت. بزرگان آن دیار، سیمای شاگرد کفاشی را که در کنار میزکار، کتابی را گشوده و پس از هر دوخت و تعمیر، نگاهی به کتاب می اندازد در خاطرشان ثبت کرده اند.
پشتکار او سبب جلب نظر علمای آن دیار گردید و آنان را به اندیشه واداشت تا زمینه پرورش علمی و اخلاقی ایشان را در نوجوانی فراهم سازند. سرانجام، پدر ایشان را متقاعد ساختند تا فرزندش در حوزه علمیه مشغول به تحصیل شود. البته کسب موافقت پدر، با دشواری همراه بود؛ زیرا برای تأمین معاش، نیازمند یاری فرزند بود.
تحصیل
حوزه علمیه سبزوار از دوره حکیم حاج ملا هادی سبزواری - که از اعاظم فلاسفه و حکمای اسلامی قرن سیزدهم بود - مرکز ادیبان و فرزانگان بشمار می رفته است. هاشم ضمن تحصیل در این حوزه، زبان عربی تدریس می نمود و درآمد آن را به پدر می داد تا سهمی در تأمین هزینه زندگی داشته باشد. اشتیاق او به فراگیری ادبیات عرب و عجم باعث شد تا او خود را در همان اوان جوانی به درجه استادی در مدارس علمیه فخریه و... رساند و مراتب تحصیلی را از مقدمات ادبی و سطح فقه و اصول را نزد علمای معروف سبزوار طی کند؛ همچون حجج اسلام: استاد فاضل و قاضی و از محضر استاد حجةالاسلام والمسلمین فاضل هاشمی منطق، فلسفه، فقه و... را فراگرفت.
ایشان علاوه بر فعالیت های علمی، با همکاری استاد فخرالدین حجازی و شاعر گرانمایه، استاد حمید سبزواری انجمن تبلیغات اسلامی را تأسیس کرد تا در هدایت نسل جوان نقشی ایفا نماید؛ اما در کنار اشتغالات علمی و اجتماعی، از تهذیب و تخلق به فضائل غافل نبود.
مرحوم شیخ محمد شریف رازی در کتاب گنجینه دانشمندان در بخش دانشمندان سبزوار، آورده است: «حجة الاسلام آقای حاج میرزا هاشم تقدیری نیز یکی از علما و ائمه جماعات معاصر سبزوارند. وی نیز تحصیلات خود را در مشهد و سایر حوزه های علمی به پایان رساندند و در سبزوار به اقامه جماعت و سایر خدمات دینی اشتغال دارند. از فضلای آشنا و یاران ایشان، حجة الاسلام والمسلمین حاج شیخ محمدحسن علیمحمدی، حاج شیخ اخلاقی، حاج شیخ شمس آبادی و حجة الاسلام والمسلمین حسن علوی سبزواری بوده اند».(1)
هجرت اول
حضور ایشان در سبزوار، محیطی علمی و معنوی فراهم نموده بود؛ ولی او که شوق و عطش آموختن داشت، پس از اتمام دروس سطح در سال 1332، برای ادامه تحصیل به شهر مقدس قم مهاجرت کرد. پدر ایشان، با این که تحمل دوری فرزند برایش طاقت فرسا بود، به هنگام وداع با وی گفت: «پسرم! برو. ان شاءالله به خاک دست بزنی، کیمیا شود». و این دعا موجب گشایش و برکات در زندگی آن مرحوم گردید.
وی در قم، در یکی از حجره های مدرسه فیضیه سکنا گزید؛ اما پس از چندی بیمار شد. سپس با پیوستن خانواده به ایشان، خانه ای استیجاری را تهیه نموده و مدت ها در همین منازل استیجاری زندگی می کرد و با مشقت در پی کسب دانش، روزگار سپری می نمود.
در حوزه علمیه قم، در دروس فقه و اصول مرحوم آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی شرکت کرد و با آغاز دروس حضرت امام خمینی قدس سره از شاگردان کوشا و برجسته ایشان بود که نام ایشان در زمره شاگردان فرزانه آن مرجع بزرگ در تاریخ روحانیت ثبت گردیده است.(2)
همزمان، از دروس فلسفه مرحوم استاد و علامه طباطبائی فیض وافر می برد. شیفتگی ایشان به رشته های گوناگون، به حدی بود که سال ها به فقه، اصول، فلسفه، کلام، عقاید و تفسیر اشتغال داشت و محفل دروس خصوصی برپا می کرد. بسیاری از فضلاء و مسئولان کنونی مرهون مقام علمی ایشان هستند؛ از جمله حضرات حجج اسلام: نور مفیدی (امام جمعه گرگان)، محمدی ری شهری، شریعتی سبزواری، باغانی، مروی و استاد محمد فیاض و طلاب سبزواری مانند: حضرات حجج الاسلام: شیخ عباس مقیسه ای و شیخ حسین مقیسه ای محضر دروس پرمحتوای ایشان را در مسجد امام حسن عسکری علیه السلام درک کرده اند و از احاطه علمی و نقادی ایشان نکاتی را نقل می کنند. پس از تبعید امام خمینی قدس سره به خارج از کشور، از محضر مرحوم آیت الله حاج شیخ مرتضی حائری، فرزند مؤسس حوزه علمیه قم بهره ها برد و یک دوره فقه مکاسب را نزد ایشان فراگرفت و از دقت نظر ایشان تجلیل بسیاری می نمود. و همچنین در درس خارج اصول حضرت آیت الله آقا میرزا هاشم آملی در مدرسه خان شرکت جست و دروس حضرت آیت الله سید محمد محقق داماد را تدوین نمود.
در طول سالیان فعالیت های علمی، با حضرات آیات: عبدالله جوادی آملی، محمدحسن مرتضوی لنگرودی و مرحوم طاهر شمس گلپایگانی و مرحوم محصلی سبزواری... به مباحثه علمی و فکری پرداخت.
حضرت آیت الله محمدحسن مرتضوی لنگرودی فرمودند: «محضر ایشان، در مقبره مرحوم والد، آیت الله حاج سید مرتضی لنگرودی قدس سره واقع در شمال شرقی صحن عتیق کریمه اهل بیت، مباحثی از اصول، فقه و بعضی قواعد فقهیه را مباحثه می نمودیم. ایشان بسیار دقیق النظر و متواضع و بزرگوار و به خاندان عصمت و طهارت عشق می ورزیدند و برای سادات و ذریه رسول خدا صلی الله علیه و آله احترام ویژه قائل بودند و در حین راه رفتن و ورود و خروج، از این جانب پیشی نمی گرفتند و بر این سیره مواظبت داشتند».
هجرت دوم
هجرت دیگر ایشان به حوزه علمیه ولی عصر عجل الله تعالی فرجه شریف شهر خوانسار، در سال 1362 بود که به دعوت مؤسس آن حوزه، حضرت حجة الاسلام والمسلمین ابن الرضا، برای تدریس انجام گرفت. این حرکت ایثارگرانه از ایشان، برای مبلغان و اساتید، «اسوه هجرت» و الگوی شایسته ای ساخته بود؛ برخی از مراجع با شناخت از مراتب علمی ایشان، اظهار می داشتند: «تدریس در قم» آینده درخشان در پی دارد و هجرت به حوزه شهرستان، یک ایثار و مخالفت با هوای نفس است.» ایشان از بدو هجرت به حوزه علمیه خوانسار تا لحظه عروج، به مدت 13 سال، دروس حوزوی را از مقدمات تا سطح و خارج اصول و فقه و حکمت تدریس می نمود.
علاوه بر تدریس علوم حوزوی، از وعظ و منبر و دروس اخلاق برای عموم مردم، که در بیت مؤسس حوزه علمیه، حضرت حجةالاسلام والمسلمین حاج سید مهدی ابن الرضا تشکیل می شد، غافل نبود. همچنین هر ساله در فصل تابستان در اردوی زیارتی و سیاحتی مشهد مقدس همراه با شاگردان و اساتید شرکت می کرد و در زائرسرای مخصوص زائران خوانسار، جلسات معارف و پاسخ به پرسش ها و شبهات علمی و دینی تشکیل می داد.
تحقیق و تألیف
آثار قلمی زیادی از ایشان به جای نمانده است. این آثار عبارتند از:
الف- تقریرات دروس برخی از بزرگان حوزه علمیه، که کامل نمی باشد. ب- دفاتر یادداشت موضوعی در معارف و اشعار و تاریخ. ج- تحریر بیانات وعظ و اشعار مذهبی و تفسیری، که به وسیله شاگردان انجام شده است.
کتابخانه ایشان از حیث گزینش منابع و تنوع موضوعات، قابل توجه بود که پس از رحلت ایشان، با صلاحدید فرزندان وی و اجازه بعضی مراجع عظام، به حوزه علمیه سبزوار منتقل گردید.
تبلیغ
تبلیغ اسلام و گسترش معارف دینی، از دغدغه های اهم ایشان بود. وی پس از هجرت به قم در دوران تحصیل و تدریس به حسب امر آیت الله حاج آقا حسین بروجردی جهت تبلیغ به یکی از روستاهای حومه کاشان (وادقان) اعزام گردید و مدت 25 سال برای تبلیغ دین به همان منطقه مسافرت نمود. مردم آن روستا خاطراتی شیرین از ایشان به یاد دارند؛ قرائت اذان و اقامه که پس از تولد در گوش فرزندان آنان با نفس قدسی ایشان انجام می شد، اجرای خطبه عقد و رفع مشکلات را در اذهان ثبت کرده اند.
این روش و سیره برای مبلغان آموزنده است که، نهالی را که می کارند باید آبیاری و پرستاری کنند تا به ثمر بنشیند. در آن روستا برای مبارزه با نفوذ فرقه ضاله بهائیت زحمات فراوانی را به جان خرید. از جمله شیوه های رویارویی با آنان، طرح بحث های علمی و اعتقادی در بین مردم و جوانان، آگاهی دهی نسبت به استعماری بودن فرقه بهائیت و یا به مدت چهل روز به حمام مشترک مسلمانان و بهائیان نرفتن و تحریم معامله با آنان، همه روش هایی بود که ایشان به منظور مبارزه با این فرقه گمراه اعمال می کرد.
تلاش های او باعث شد تا به مرور زمان، بهائیان از آن منطقه کوچ نمایند. سپس به یاری مردم مسلمان آن روستا، حمام مخصوص و غسال خانه برپا گردید. حضور گسترده و چشمان اشکبار مردم آن منطقه در تشییع جنازه و مراسم ترحیم، نشانه پیوند قلبی و تأثیر تبلیغی و سازنده در میان مردم بود. همچنین مدت 8 سال در فصل تابستان و مناسبت های مذهبی به شهرستان محلات عزیمت می نمود و در صحن امامزاده و حسینیه محلاتی ها به امر ارشاد و اقامه نماز جماعت مشغول بودند.
و هم اکنون مردم متدین شهرستان محلات خاطراتی شیرین از بیانات و سلوک رفتاری شایسته ایشان نقل می کنند. همچنین ایشان به مدت 13 سال در شهرستان خوانسار، ایام جمعه و اعیاد و وفیات معصومین، در بیت مؤسس حوزه علمیه خوانسار سخنرانی های پرثمر و سازنده ای داشت. برنامه های متنوع شبانه ماه رمضان در حوزه علمیه خوانسار مورد استقبال طلاب قرار می گرفت. هجرت ایشان به آن دیار، که توأم با تبلیغ برای مردم و تدریس برای طلاب بود، آثار معنوی و برکات اخروی بسیاری به جای گذاشت که تجلیل مردم و شاگردان ایشان در مراسم تشییع پیکر و مجالس سوگواری، بیانگر محبوبیت و جایگاه وی در جامعه بود.
فعالیت سیاسی
در عرصه های گوناگون سیاسی، قبل و پس از انقلاب، فعال بود. پس از ارائه دیدگاه حکومت اسلامی از سوی امام خمینی رحمة الله علیه در سال 1342 ش، ایشان نیز به تبلیغ و ترویج اندیشه های امام راحل و موضع گیری صریح در برابر نظام طاغوت پرداخت. به این جهت، چند ماه از سوی مأموران ساواک دستگیر و به زندان قزل قلعه تهران منتقل گردید.
در سال 56 با اوج گیری نهضت، با امضای نامه ها و اعلامیه های افشاگرانه جامعه مدرسین قم بر ضد سیاست های نظام طاغوت، به تکلیف شرعی و انقلابی خود عمل می کرد. از جمله حضور مؤثر ایشان که در کتاب نهضت روحانیون ایران آمده، عبارت است از:
الف- امضای اعلامیه جمعی از علما و اساتید حوزه علمیه قم به مناسبت روز همبستگی ملت ایران با کارگران و کارمندان اعتصابی صنعت نفت، آذر 1357؛ ب- امضای متن استفتای کسب تکلیف از مراجع (آیت الله میلانی و مرعشی نجفی) جهت تبلیغ ماه رمضان و تجلیل از امام در تبعید، شعبان 1384 ه.ق؛ ج- امضای نامه سرگشاده جمعی از فضلای حوزه علمیه قم علیه هویدا و اقدامات او در سال 1343 ش. در اعتراض به تبعید امام خمینی به ترکیه، سال 1344؛ د- نامه به محضر امام خمینی در هنگام انتقال از ترکیه به عتبات عراق و آرزوی بازگشت؛ ه- تلگراف فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم به محضر امام در محل تبعید.(3)
خدمات اجتماعی و فرهنگی
وی پس از پیروزی شکوهمند انقلاب با پذیرفتن مسئولیت های کلیدی، خدمات بسیاری به نظام اسلامی ارایه دادند؛ از جمله:
1- ریاست دادگاه های شهرستان میانه، سمنان و خمین. 2- بازرسی قضایی قوه قضائیه. 3- امامت جمعه شهرستان سُنقر کلیائی (استان کرمانشاه) به مدت دو سال. 4- کرسی استادی و رسالت دینی؛ به دلیل روحیات علمی و تحصیلی از سال 62 جهت تدریس در حوزه علمیه خوانسار دعوت شد و تا لحظه عروج، در خدمت حوزه علمیه بود. و مفیدترین فرصت و بهره عمر ایشان به تحقیق و تدریس سپری شد.
ویژگی های اخلاقی
الف) زهد و تقوی:
از خصائص بارز ایشان بی اعتنایی به دنیا و زخارف آن و تقوای بالای ایشان بود. پس از هجرت به شهر مقدس قم سال ها اجاره نشین بود تا این که خانه ای محقر با اقساط تهیه کرد و تا پایان عمر در همان خانه سال ها زندگی کرد و از توسعه در امور رفاهی و مظاهر غربی و تجملات به شدت پرهیز داشت. هر چه را که احساس می کرد نفسش دوست می دارد، مخالفت می نمود و حتی در مدت 8 سال تبلیغ در شهرستان محلات، به منطقه سرچشمه و باغات اطراف سفر نمی کرد وسایل شخصی خود را تا حد امکان خودش تعمیر می کرد تا اسراف نشود. یکی از مراجع در جلسه درس حوزه به مناسبت رحلت ایشان، ضمن تشویق به حضور در تشییع جنازه، فرموده بود: «صفتی که حتی از مقام علمی ایشان والاتر بود، مخالفت با هوا در ایشان بود؛ زیرا به راحتی شهر قم را رها کردند و به حوزه شهرستان عزیمت نمودند».(4)
وقتی یکی از علما از ایشان پرسیده بود که هوای خوانسار چگونه بود؟ به مزاح فرموده بودند: «خودمان آن قدر هوای نفس داشتیم که متوجه هوای خوانسار نشدیم».
ب) تهجد:
از اولین روزهای ورود در سلک روحانیت، نماز شب و اذکار مستحبی را ترک نکرد؛ به گونه ای که در آخرین لحظه رحلت در حال سجده نماز شب، دار فانی را وداع گفت. تهجد دائمی، نورانیتی در چهره ایشان پدید آورده بود که افراد را مجذوب می ساخت. آتش عشق به ائمه اطهار، در وجود ایشان افروخته بود و هرگاه به منزل وارد می شد، در ایوان خانه لحظاتی نسبت به ارواح معصومین علیهم السلام اظهار ادب و ارادت می نمود. رحلت ایشان هنگام تهجد در سحرگاه پنجم رجب و پس از مناجات با حق تعالی بود.
ج) فعالیت علمی:
آیت الله تقدیری حافظه خوبی داشت؛ چنان که در سه ماه تابستان قرآن را کامل حفظ کرد. بر اثر انس با قرآن و حفظ آیات، به خوبی بر استفاده از آیات تسلط داشت. اشعار سیوطی، منطق، منظومه و شعرا و ادیبان را به خاطر سپرده بود و در مناسبت های مختلف قرائت می کرد و نیز چکیده ای از اقوال و آرای مهم هر علم را به خاطر سپرده بود.
به طور متوسط، 14 ساعت، فعالیت فکری و علمی داشت و کتاب های متنوع و مختلف را در کنار میز مطالعه قرار داده بود تا به بررسی و مطالعه آن ها بپردازد. حتی در فرصت های کوتاه قبل از صرف غذا، رساله های مراجع تقلید و یک دوره تفسیر صافی و صرف میر و سیوطی و تجزیه و ترکیب کلمات قصار نهج البلاغه را به فرزندان تدریس می فرمود. پیوسته در مسیر عبور، پیرامون مسئله ای می اندیشید و به نقد اقوال و مبانی می پرداخت و تفریح ایشان، سیر در بوستان کتاب بود.
هرگاه برای دیدار ایشان می رفتیم و چند کتاب به او هدیه می دادیم، چنان به وجد و نشاط می آمد که آثار آن در چهره و حرکات ایشان نمایان می شد. هنگامی که به قم عزیمت می کرد، مقداری از فرصت را برای بازدید از کتابفروشی های صرف می نمود. کتابخانه ایشان حاوی حدود 5000 جلد در موضوع های متنوع است که به ندرت در آن، منبع کم محتوا یافت می شود. در هر محفلی از عزا، جشن، دید و بازدید، زیارت و عیادت بیمار و محضر علما، با طرح مسئله علمی در سطح مخاطبان، مجلس را گرم و پربار می ساخت.
برخی از دوستان ایشان اظهار می داشتند: «ما در نزد ایشان احساس اتلاف وقت نمی کردیم. در مدت سکونت در شهرستان خوانسار، شبهای ماه رمضان را با بیان تفسیر قرآن و معارف همراه با نوای دلنشین دعای ابوحمزه ثمالی تا سحر با طلاب احیا می کرد».
روحیه شاگردپروری و عنایت به رشد فکری طلاب و تواضع علمی ایشان، به حدی بود که دروس حاشیه ملا عبدالله (منطق) را برای چند طلبه مبتدی تدریس می کرد. گاه تا شش درس در روز از موضوعات مختلف (فقه، اصول، اخلاق و تفسیر) برگزار می نمود. برپایی جلسات پرسش و پاسخ بین نمازها و در حین مراوده ها و پس از دروس، در فضایی صمیمی، از برنامه های روزانه ایشان بود. ایشان به علم فقه علاقه بیشتر نشان می داد و به سخن امام حسین علیه السلام که فرمود: «من دلائل العالم، انتقاده لحدیثه و عِلمُه بحقائق فنون النظر؛(5) از نشانه دانشمند این است که گفتار خود را نقادی کند و به حقائق فنون نظر و اندیشه دانا باشد».
عقیدهمند بود و می گفت: سرِ هر مسأله باید بر بالش فقه گذاشته شود و فقاهت و اجتهاد، روشی است که اگر کسی بر آن ها مسلط باشد، در دیگر زمینه ها نیروی استنباط او قوی می شود. و شاهد بر این مطالب را مرحوم شهید مرتضی مطهری می دانست. در مراسم ترحیم والده ایشان در سبزوار، یکی از سخنرانان در تجلیل از مقام علمی آیت الله تقدیری گفت: ایشان شیخ مرتضی انصاری زمانه خویشند و صلابت ایشان در پیکار علمی، زبانزد عام و خاص است.
د- علاقه به روحانیت:
اعتقاد به راه روحانیت، در وجودشان ریشه دوانده بود. از این رو، فرزندان خویش (حضرات حجج اسلام: جلال الدین تقدیری، محمد تقدیری و علی تقدیری) را به درآمدن به این مسلک ترغیب کردند و فرمودند: «یکی از نشانه های صحت عمل یک روحانی، آن است که بتواند فرزندان خود را به هدفمندی خود شیفته سازد و این علاقه مبتنی بر تربیت دینی خانواده و هدایت بزرگان است.» و بر این اساس، فرزندان و داماد ایشان - حجةالاسلام والمسلمین شیخ عباس صادقیان که به امر قضاوت اشتغال دارند - در سطوح عالی مشغول به تحقیق و تدریس و تبلیغ در خدمت نظام اسلامی اند.
ایشان نسبت به ملبس شدن طلاب با صلاحیت، تلاش فراوان می نمود و از گواراترین خاطرات ایشان، مراسم عمامه گذاری طلاب در جوار مرقد منور ثامن الحجج علیه السلام، در جشن های 17 ربیع الاول بود. در نصایح می فرمود: «اگر از قم به شهرستان ها هجرت کردید، فقیه آن شهر شوید؛ زیرا مردم، ایتام دینی هستند و همه کارهای آنان، متولی دارد و کسی به داد دین و فریادهای فطری آنان نمی رسد!» توصیه هایی مانند «محصل باشید نه مشغول» آویزه گوش هر طلبه ای است که خوشه چین علمش بود. حتی معتقد بودند که، جلسه درس هر عالم، پس از مرگ او ادامه دارد و موجب رشد و کمال می شود. و از قول علمای سلف، خواب ها و کشف و شهودهایی نقل می کردند.
خاطرات شاگردان و دوستان
یکسال و اندی، محضر آیت الله تقدیری را درک کردم. اغلب روزها بعد از نماز جماعت خدمت ایشان می رسیدم. تا این که روزی پس از پاسخ به سؤالاتم، نام و مشخصات مرا پرسیدند. بعد از دعا، فرمودند: «خوب است نام کسانی که مثل شما این قدر علاقهمند به علم و کمال هستید به یاد داشته باشیم، تا اگر روز قیامت به مقام شفاعت رسیدیم، این نام ها را برای شفاعت به خاطر داشته باشیم».
به یکی از شاگردان توصیه فرمود: «من دیشب هنگام سحر برای موفقیت شما دعا کردم و بعد هم، دعاگو خواهم بود.» و اضافه کردند: «تأثیر دعا، به سعی و تلاش خودت بستگی دارد و شما باید زحمت بکشید».
از خصوصیات استاد ما این بود که: با آن کهولت سن، مقید بود همیشه در همه راهپیمایی ها و مناسبت ها و محیط هایی که نیاز به اعلام حضور مردم و روحانیت در مقابل دشمنان اسلام و انقلاب بود، حضور می یابد. و در پایان مراسم برای پیروزی انقلاب و اقتدار نظام و سلامتی رهبری، دعا می فرمود.(6)
هرگاه نزد ایشان مصائب اهل بیت علیهم السلام به ویژه سیدالشهداء علیه السلام و بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها را می خواندم، به قدری منقلب می شد که شانه هایش به حرکت درمی آمد. در ذکر و ثنا و مرثیه معصومین علیهم السلام معتقد بود به گونه ای نباشد که از شأن اهل بیت کاسته شود.
مؤسس حوزه علمیه خوانسار می گوید: آیت الله تقدیری نزدیک به 2000 منبر در بیت ما داشتند که در ثنای چهارده معصوم و شأن اهل بیت علیهم السلام بود و ایشان از شائبه هایی که بعضی افراد در مورد ولایت اهل بیت عصمت و طهارت و التقاط به مسائل و خلاف عقائد شیعه داشتند، دور بود. و همه وعاظ در مناسبت ها از محضر ایشان فیض می بردند؛ ایشان هم مطالب آنان را به دقت گوش فرامی دادند و اشکالات محتوایی و استدلالی را اصلاح نموده و نکات جدیدی به مطالب می افزودند.
حضرت استاد در آخرین لحظات عمر بابرکت خود و بیانات پربارشان، این حدیث شریف امام صادق علیه السلام را متذکر شدند که فرموده است: «اول ما یحاسب علیه العبد الصلاة فاذا قُبلت قُبل سائر عمله و اذا رُدّت علیه رُدّ علیه سائر عمله»(7)؛ این سخن گهربار را بعد از نماز مغرب و نماز عشاء، در ضمن بیان احکام صلاة، نقل کرد. و تکیه کلامشان این بود که نماز را سبک نشمرید. و در سحر همان شب، به دیار باقی شتافت.
پس از رحلت ایشان، برخی از بستگان و دوستانش در حالت رؤیا نکات ماندگاری را نقل می کنند؛ از جمله: یکی از بستگان نزدیک ایشان می گوید: پس از چند روز، در عالم خواب دیدم که ایشان بسیار شاداب و نورانی است و به من فرمود: چرا گریه می کنی؟ گریه نکنید. گریه برای ما کفر است و ناراحت می کند ما را. پرسیدم: الان در چه حالی؟ فرمود: بسیار عالی، در جای خوب!
یکی از شاگردان ایشان گفت در عالم رؤیا دیدم: ایشان تدریس می کنند و در حلقه علمای ارجمند هستند. و فرمودند: فلان عالم هم مشغول تدریس است.
یکی از نوادگان طلبه ایشان نقل کرد که: در عالم خواب ایشان را بسیار شاد و مسرور دیدم. به ایشان گفتم: چه چیزهایی در آن جا مفید است؟ ایشان در جواب فرمودند: دو چیز خیلی بکار ما آمد و مفید واقع شد؛ اول، نماز شبهایی که در تاریکی سحرگاهان به جای آوردیم؛ دوم صلواتهایی که در روز جمعه و دیگر ایام فرستادیم. و اذکار و استغفار راه را هموار می کند.
سروده حضرت آیت الله تقدیری سبزواری به مناسبت میلاد مولای متقیان امیرمؤمنان امام علی علیه السلام:
«آمد امیرالمؤمنین»
آینه حق در صفات، آمد امیرالمؤمنین × بهر بشر عین الحیوة، آمد امیرالمؤمنین دریای علم و معرفت، کان صفات و معدکت × روشنگر راه نجات، آمد امیرالمؤمنین پشت و پناه مؤمنان، در این جهان و آن جهان × بخشنده قبض برات، آمد امیرالمؤمنین جان جهان، شمس زمان، بحر امان × شرط قبول اندر صلات آمد، امیرالمؤمنین آمد امام انس و جان، نور زمین و آسمان × لنگر برای کائنات، آمد امیرالمؤمنین حامی برای مصطفی، کشتی دین را ناخدا × هادی به سوی صالحات، آمد امیرالمؤمنین باشد صراط مستقیم، نورافکن دنیا و دین × نور مبین وقت ممات، آمد امیرالمؤمنین آمد وصی مصطفی، زوج بتول خیرالنساء × تا در دمد در ماثبات، آمد امیرالمؤمنین استاد جبریل امین، جان جمیع مؤمنین × محور برای این بساط، آمد امیرالمؤمنین «تقدیریا»، خوش دار دل، داری چنین حبل المتین × از لطفِ حق بهر صراط، آمد امیرالمؤمنین.(8) عروج
حضرت آیت الله تقدیری بر اثر کثرت اشتغالات علمی و بیماری قلبی، دو مرتبه دچار سکته قلبی گشت و در ایام فوت ناگهانیِ صبیه و سه نواده ایشان، بیماری قلبی ایشان تشدید شد.
یک هفته قبل از رحلت، به گونه ناگهانی سراغ کفن و لباس های مخصوص را - که سال ها پیش آماده کرده بود - گرفت و تکیه کلام های ایشان که: «من رفتم، چنین کنید، این گونه باشید»، زیادتر شده بود و روحیه ایشان لطیف تر و قلبش دقیق تر گشته بود. گویا آن فرزانه، بانگ «کوچیدن به سوی حق» را به گوش جان شنیده بود!
در نیمه پنجمین شب ماه رجب 1417، (28 آبان 1375) و در پایان تهجد سحرگاهان ندای حق را پاسخ گفت و با گذاشتن دستان بر روی قلب، در سرای خویش با دلی آرام و ضمیری مطمئن، به مهمانی ملائک شتافت و به یکی از آرزوهای دیرینه خود، یعنی رحلت در ماه رجب، نائل آمد.
آفتاب صبح یکشنبه پنجم ماه رجب، در حالی طلوع کرد که ستاره ای از آسمان فقه و فقاهت افول کرده بود. بامدادان شاگردان منتظر، پروانه وار به در منزل استادشان با صدای حزین «انّا لله و انّا الیه راجعون» حرکت کردند؛ چون بارها فرموده بودند که: «هرگاه برای نماز صبح نیامدم، بدانید که به دیار باقی شتافته ام؛ برای تشییع جنازه به منزل بیایید.» آن گاه که خبر عروج ملکوتی ایشان در بین طلاب منتشر گردید، تمامی طلاب در نمازخانه مدرسه اجتماع کردند و سجاده ایشان را گسترده و ناله فراق برآوردند.
در تشییع پیکر مرحوم آیت الله تقدیری، که پدر علمی طلاب خوانسار محسوب می گردد، همه شاگردان و علاقه مندان با آهی از سویدای دل می خواندند: «ای پدر مهربان! الوداع الوداع»، «عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز، آیت حق تقدیری، پیش خداست امروز» و...
مراسم تشییع پیکر مطهر مرحوم آیت الله تقدیری با حضور مراجع تقلید، فضلا و طلاب و مردم، باشکوه خاصی از مسجد امام حسن عسکری علیه السلام به سمت حرم مطهر حضرت معصومه سلام الله علیها برگزار گردید و نماز میت در صحن امام حرم مطهر فاطمه معصومه سلام الله علیها به امامت آیت الله شبیری زنجانی و خیل انبوه سوگواران و ارادتمندان ایشان اقامه شد. و در آخرین لحظات که مدفن ایشان در گلزار شهداء (امامزاده علی بن جعفر علیه السلام) مهیای مراسم بود، کرامت کریمه اهل بیت فاطمه معصومه سلام الله علیها پاسخ یک عمر ارادت و خدمت بااخلاص را دادند و پیکر مطهر در جوار مضجع منور در زاویه صحن اتابکی دفن گردید.
پی نوشت (1). گنجینه دانشمندان، شیخ محمد شریف رازی، ج 5، ص 328، ش 48. (2). بررسی و تحلیلی از نهضت امام خمینی قدس سره، سید حمید روحانی (زیارتی)، ص 43 و 44. (3). نهضت روحانیون ایران، علی دوانی، ج 8، ص 354 و ج 5، ص 86، 102، 180 و 194 نشر بنیاد فرهنگی امام رضا علیه السلام. (4). نقل از جلسه درس حضرت آیت الله مکارم شیرازی. (5). تحف العقول، ص 428. (6). از خاطرات شاگردان ایشان: آقای محمدحسن عبدی و صابریان. (7). بحارالانوار، ج 82، ص 236، ح 64. (8). دفتر گلچین اشعار و سرودههای ایشان در وصف و شأن معصومین علیهم السلام.