اهمیت پرسش ها و نه شبهه ها در باب امور دینی چنان است که سبب بسیاری از
برداشت های ناصواب و شتاب زده از مسائل دینی می شود. از جمله این پرسش ها
عدم ذکر شدن نام صاحب الزمان(علیه السلام) در قرآن است. اساسا چرا اگر
ایشان بر حق هستند، نامشان در قرآن به صورت صریح و آشکار ذکر نشده است؟ آیا
می توان به این پرسش، پاسخی قانع کننده داد؟ در روایات شیعه و سنى [المیزان، ج 12، ص 325.] آمده است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود: مَنْ ماتَ و لَمْ یَعرِف امامَ زمانِه ماتَ مِیتَةً جاهِلیّةً؛ [وسائل الشیعة، ج 27، ص 196، ح 33580] هر کسى بمیرد در حالى که امام زمان خویش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
متن کامل در ادامه مطلب بخوانید...
چرا نام امام زمان در قرآن نیامده است؟
اهمیت پرسش ها و نه شبهه ها در باب امور دینی چنان است که سبب بسیاری از
برداشت های ناصواب و شتاب زده از مسائل دینی می شود. از جمله این پرسش ها
عدم ذکر شدن نام صاحب الزمان(علیه السلام) در قرآن است. اساسا چرا اگر
ایشان بر حق هستند، نامشان در قرآن به صورت صریح و آشکار ذکر نشده است؟ آیا
می توان به این پرسش، پاسخی قانع کننده داد؟
در روایات شیعه و سنى [المیزان، ج 12، ص 325.] آمده است که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) فرمود:
مَنْ ماتَ و لَمْ یَعرِف امامَ زمانِه ماتَ مِیتَةً جاهِلیّةً؛ [وسائل الشیعة، ج 27، ص 196، ح 33580] هر کسى بمیرد در حالى که امام زمان خویش را نشناخته باشد، به مرگ جاهلیت از دنیا رفته است.
بنابراین، بر همگان واجب است که براى شناخت امام زمان خود، تلاش کنند و از بهترین و مستحکم ترین منابع معرفتى بهره گیرند.
امام على(علیه السلام) فرمودند: فَاسْتَشْفُوه مِن اَدوائِکُم و
اسْتَعینُوا بِه على اِعلَمُوا أنَّه لَیسَ عَلى اَحَدٍ بَعدَ القرآن مِن
فاقَةٍ و لا لِاَحَدٍ قَبلَ القرآن مِنْ غنِىً، لَأوائِکُم؛ [شیخ کلینى،
کافى، ج 1، ص 293، ح 3؛ شیخ مفید، الارشاد، ج 1، ص 231؛ شیخ صدوق، امالى، ص
415، ح 15.}
بدانید که هیچ کس را پس از آموختن
قرآن، نیازمندى نیست و هیچ کس را پیش از آموختن آن توانگرى و بى نیازى
نیست. پس شفاى دردهاى خود را از قرآن بخواهید و در گرفتارى هایتان، از آن
کمک بخواهید.
شیوه هاى معرفى در قرآن
چرا نام مهدى(عج) به صراحت در قرآن نیامده تا جلوى انکار خیلى ها گرفته
شود؟ آیا اگر نام مهدى(عج) ذکر مى شد، مردم آن را بهتر و راحت تر نمى
پذیرفتند؟
شبیه همین سۆال درباره ولایت مولا على(علیه السلام) نیز مطرح است.
برداشت و استنباط فقهای ما این است که این روایات ناظر
به زمان تقیه است یعنی زمانی که خلفای عباسی با شدت هر چه تمامتر از همه
احتمالات و اخبار برای ردیابی امام زمان(علیه السلام)، استفاده می کردند تا
آن حضرت را یافته و نابود نمایند. اما الان آن تقیه وجود ندارد آن حرکت هم
منتفی است. بنابراین ذکر نام امام زمان(علیه السلام) «حرمت مادامی» است
یعنی مادامی که تقیه حاکم بوده ذکر نام صریح امام(علیه السلام) حرام بوده
است اما وقتی تقیه مرتفع شد حرمت هم مرتقع می شود
در پاسخ باید گفت: قرآن براى معرفى شخصیت ها به مقتضیات حکمت و بلاغت، از سه راه استفاده کرده است:
1. معرفى با اسم
: نخستین راه این است که شخصیت مورد نظر را با اسم معرفى و مطرح مى کند؛
مانند: وَ ما مُحمَّدٌ اِلاّ رَسُولٌ قَدْ خلَتْ مَنْ قَبْلِه الرُّسُل
[آل عمران 3، آیه 144] و و مُبَشِّرا بِرَسُولٍ یَأتِى مِنْ بَعْدِى
اِسْمهُ أحْمَد. [صف 61، آیه 6.2[
2. معرفى با عدد
: شیوه دوم، معرفى با عدد و تعداد است که قرآن نقباى بنى اسرائیل را این
گونه معرفى مى کند: وَ بَعَثْنا مِنْهُم اَثنَىْ عَشَرَ نَقِیبا [مائده 5،
آیه 12] و از ایشان دوازده نقیب مبعوث کردیم.همچنین گروهى را که موسى علیه
السلامبرگزید تا به کوه طور ببرد، با عدد معرفى کرده است: وَ اختارَ مُوسى
قُومَهُ سَبْعِینَ رَجلاً [اعراف 7، آیه 155] یعنى و حضرت موسى از میان قومش هفتاد تن را برگزید.
3.معرفى با صفت و ویژگى
شیوه سوم معرفى با صفات و ویژگى است؛ پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)
را به این شیوه معرفى کرده است: "اَلَّذینَ یَتَّبعُونَ الرَّسُولَ
النّبىَّ الاُمىّ... یَأمُرُهُم بِالمَعْروُفِ وَ یَنْهاهم عَنِ المُنکَرِ
وَ اِنَّما ولِیُّکُم اللّهُ وَ رَسُولُه وَ الَّذیِنَ آمَنوا الَّذیِنَ
یُقیمُونَ الصَّلاةِ وَ یُۆتُونَ الزَّکاةِ وَ هُم راکِعُون[اعراف (7) آیه
157] کسانى که از پیامبر تبعیت
مى کنند... که پیامبر ایشان را به کارهاى پسندیده دستور مى دهد و از
کارهاى زشت و ناپسند باز مى دارد و بر ایشان امور پاکیزه را حلال و بر
ایشان امور ناپسند را حرام کرده است.
اصلا ذکر نام حضرت، مباح نیست. بعضی از اعاظم و علمای
دین مستقلاً در این موضوع کتاب نوشته اند. شیخ حر عاملی در این مسئله کتاب
مستقلی تألیف نموده است. مرحوم میرداماد کتاب مستقلی در این مسئله به نام
«شرعة التسمیة» تألیف و بر حرمت ذکر نام اصلی امام زمان، (علیه السلام)،
استدلال کرده است
در معرفى امیرالمۆمنین علی(علیه السلام) نیز از این شیوه استفاده کرده است:
اِنَّما ولِیُّکُم اللّهُ وَ رَسُولُه وَ الَّذیِنَ آمَنوا الَّذیِنَ
یُقیمُونَ الصَّلاةِ وَ یُۆتُونَ الزَّکاةِ وَ هُم راکِعُون [سوره مائده
(5) آیه 55] صاحب امر شما خدا و رسول او و کسانى اند که ایمان دارند و نماز را به پامى دارند و زکات مى پردازند در حالى که در رکوع مى باشند.
شناساندن با صفت، بهترین راه معرفى است. این نوع معرفى راه را بر
سودجویان مى بندد؛ زیرا مى توان نام جعلى درست کرد؛ اما بهره بردارى از
صفات، کار آسانى نبوده و قابل جعل نیست.
از این رو مى بینیم در جریان طالوت، خداى متعال بعد از آن که او را به
اسم معرفى مى کند، بلافاصله وى را با صفات و نشانه نیز معرفى مى کند تا
جلوى هرگونه اشتباه احتمالى گرفته شود:
وَ قالَ لَهُم نَبیُّهُم اِنّ آیَةَ مُلْکِه اَنْ یَاتِیَکُم التابُوت
فِیه سَکِینَةٌ مَن رَبِّکُم و بَقیةٌ ممّا تَرَکَ آلُ مُوسى وَ آلُ
هارُونَ تَحْمِلُه الْمَلائِکَة. [بقره ، 248] و
نبى پیامبرشان به ایشان گفت: همانا نشانه فرماندارى و سلطنت او این است که
تابوتى را براى شما خواهد آورد که در آن آرامشى از جانب پروردگار شما وجود
دارد و در آن آنچه به جاى مانده (میراث) از آل موسى و هارون مى باشد که
ملائکه آن را حمل مى کنند.
پس روشن مى شود که تنها راه معرفى، ذکر نام امام مهدى(عج) نیست و حضرت
از راه هاى دیگر (صفات) معرفى شده است و قرآن به شکل هاى مختلف به وجود
امام زمان(علیه السلام) و حکومت جهانى او اشاره کرده است.
از طرفى مصالحى در کار بوده که امامان معصوم(علیهم السلام) به نام ذکر
نشوند که مى توان به محفوظ ماندن قرآن از تحریف اشاره کرد. درست همان علتى
که ایجاب کرد آیه اکمال دین [مائده ، 3] در بین آیات تحریم خبائث و آیه
تطهیر [احزاب ، 23] در بین آیه نساء النبى قرار گیرد تا ضمن ابلاغ پیام به
همه حق جویان، مانع از دست بردن در قرآن نیز بشود.
آیا ذکر نام امام زمان(عج) به طور صریح جایز است؟ در بعضی روایات وارد
شده که نباید صریحا اسم امام زمان، (علیه السلام)، را بیان کنیم بلکه باید
بگوییم (م ح م د) در روایتی آمده است: «لا یحل لکم ذکره باسمه»
بنابراین اصلا ذکر نام حضرت، مباح نیست. بعضی از اعاظم و علمای دین
مستقلاً در این موضوع کتاب نوشته اند. شیخ حر عاملی در این مسئله کتاب
مستقلی تألیف نموده است. مرحوم میرداماد کتاب مستقلی در این مسئله به نام
«شرعة التسمیة» تألیف و بر حرمت ذکر نام اصلی امام زمان، (علیه السلام)،
استدلال کرده است.
شیخ صدوق که متخصص و استاد جمع روایات مربوط به امام زمان، (علیه
السلام)، است در کمال الدین می فرماید: «والذی اذهب الیه ما روی فی النهی
من التسمیة» آنچه من به آن مایل شده ام روایاتی است که در آنها از تسمیه
نهی شده است.
درباره فتوا به حرمت ذکر نام صریح امام زمان(علیه السلام)، معتقدان به
این رای چون شیخ صدوق، شیخ مفید، شیخ طبرسی، سید اسماعیل عقیلی مولف «کفایة
الموحدین»، میرداماد، علامه مجلسی، محدث نوری... هر کدام به گونه ای به
حرمت فتوا داده و آن را به زمان خاص و یا با شرایط مخصوص مقید نموده و
برداشت های گوناگونی از روایات مربوطه نجم الثاقب تألیف محدث نوری و دیگر
مصادر مربوطه از مشروح مباحث و مطالب آگاهی حاصل نمود.
بدانید که هیچ کس را پس از آموختن قرآن، نیازمندى نیست و
هیچ کس را پیش از آموختن آن توانگرى و بى نیازى نیست. پس شفاى دردهاى خود
را از قرآن بخواهید و در گرفتارى هایتان، از آن کمک بخواهید
لکن الان قول دیگری حاکم است و آن
اینکه هیچ یک از مراجع معظم تقلید ما ذکر نام امام زمان(علیه السلام)، را
حرام نمی دانند زیرا روایاتی را که در این خصوص صادر شده ناظر به زمان تقیه
می دانند و استدلال می نمایند که در روایات مربوطه به امام زمان(علیه
السلام)، بیان شده که نام و کنیه آن حضرت، نام و کنیه پیامبر(صلی الله
وعلیه وآله)، است. خوب وقتی بنا باشد کنیه پیامبر درباره
ایشان علناً مطرح باشد؛ نام پیامبر نیز علنا در مورد ایشان مطرح شود، این
زمینه ای می شد برای اینکه دشمنان، حضرت مهدی(علیه السلام) را شناسایی کرده
و جان ایشان را مورد خطر و تهدید قرار دهند و این مربوط به زمان تقیه و
خطر بوده است. پس توجه می شود که این مسئله از مسائلی است که به تعبیر امام
راحل(قدس سره)، شرایط زمان و مکان به عنوان عناصر مۆثری در اجتهاد دخالت
دارد و تاثیر می گذارد.
برداشت و استنباط فقهای ما این است که این روایات ناظر به زمان تقیه است
یعنی زمانی که خلفای عباسی با شدت هر چه تمامتر از همه احتمالات و اخبار
برای ردیابی امام زمان(علیه السلام)، استفاده می کردند تا آن حضرت را یافته
و نابود نمایند. اما الان آن تقیه وجود ندارد آن حرکت هم منتفی است.
بنابراین ذکر نام امام زمان(علیه السلام) «حرمت مادامی» است یعنی مادامی که
تقیه حاکم بوده ذکر نام صریح امام(علیه السلام) حرام بوده است اما وقتی
تقیه مرتفع شد حرمت هم مرتقع می شود.
در این میان بعضی از بزرگان بین دو قول مطرح در این مسئله جمع کرده اند و
گفته اند به استناد بعضی از روایات ذکر نام صریح حضرت، (علیه السلام)، در
ملاء عام و محافل و مجالس جائز نیست اما در غیر این موارد، بیان نام امام
زمان، (علیه السلام)، اشکال ندارد. کما اینکه شیخ مفید در ارشاد و محدث
نوری در النجم الثاقب و شیخ صدوق دراعتقادات نام شریف آن حضرت را ذکر کرده
اند و چنانکه گفته شد تفصیل و تشریح موضوع را باید از مدارک و مصادر خاصه
به دست آورد.
منابع :
سایت پرسمان
سایت تبیان
سایت اندیشه قم
سایت مهدویت
۰۰
۴۳ کاربر این مطلب را دیده اند و تعداد کل بازدید ها از این پست : ۴۸