با توجه به روایات، می توان ویژگی ها و صفات یاران امام زمان (عج) را چنین برشمرد:
1. معرفت عمیق به خدا و امام خویش
در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است:
«در قلوب آنان (یاران مهدی عج) شکّی به ذات خدا نیست».
(بحارالانوار، ج52، ص307، ح82)
چنان به خداوند معرفت دارند که ذرّه ای تردید و شک در آنان راه ندارد.
در روایتی از امام سجاد(علیه السلام) در باره با صفات منتظران زمان غیبت نقل شده است:
«آنان کسانی هستند که به امامت آن بزرگوار اعتقاد دارند». (کمال الدین، ج1، ب31، ح2)
این اعتقاد، برخاسته از عقل و درک است. حضرت، در ادامه می فرماید:
خداوند متعال، عقل و فهم و معرفتی به آنان داده است که غیبت نزد آنان، به منزله مشاهده است.
متن کامل در ادامه مطلب بخوانید...
با توجه به روایات، می توان ویژگی ها و صفات یاران امام زمان (عج) را چنین برشمرد:
1. معرفت عمیق به خدا و امام خویشدر حدیثی از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است:
«در قلوب آنان (یاران مهدی عج) شکّی به ذات خدا نیست». (بحارالانوار، ج52، ص307، ح82) چنان به خداوند معرفت دارند که ذرّه ای تردید و شک در آنان راه ندارد.
در روایتی از امام سجاد(علیه السلام) در باره با صفات منتظران زمان غیبت نقل شده است:
«آنان کسانی هستند که به امامت آن بزرگوار اعتقاد دارند». (کمال الدین، ج1، ب31، ح2) این اعتقاد، برخاسته از عقل و درک است. حضرت، در ادامه می فرماید: خداوند متعال، عقل و فهم و معرفتی به آنان داده است که غیبت نزد آنان، به منزله مشاهده است.2. اطاعت کاملنتیجه معرفت صحیح، اطاعت همه جانبه از امام است. از امام صادق(علیه السلام) چنین نقل شده است: «اطاعت آنان از امام، از فرمان برداری کنیز در برابر مولایش بیشتر است». (بحارالانوار، ج52، ص307، ح 82) 3. عبادت و صلابت آنان
که از پیشوای خود الگو گرفته اند، روزها و شب¬ها را با یاد شیرین حق و
مناجات با او سپری می¬کنند. امام صادق(علیه السلام) درباره آنان فرمود:
«شب ها را با عبادت به صبح می رسانند و روزها را با روزه به پایان می برند». (یوم الخلاص، ص224) و این یاد حق، در همه حالات آنان تجلّی دارد. همین
ذکر دایمی و همیشگی خدا است که از آنان، مردانی آهنین می سازد که هیچ
چیز صلابت و استواری آنان را درهم نمیشکند. امام صادق(علیه السلام)
فرمود: «آنان، مردانی هستند که گویا دل هایشان پاره های آهن است». (بحارالانوار، ج52، ص307، ح 82) 4. جان نثاری و شهادت طلبی معرفت
عمیق به خدا و امام، نگاه آنان را به زندگی و حقیقت انسانیت، تنظیم
می¬کند و شناخت صحیحی از هدف زندگی و وظیفه یک انسان به آنان می دهد. آنان
در می یابند که برای کسب کمال، زندگی می کنند و می فهمند که راه تحصیل
کمال، آن است که همه وجود شان برای خدا و دین خدا باشد؛ از این رو حاضر
به هر نوع فداکاری و ایثارند. امام صادق(علیه السلام) فرمود: ]یاران مهدی(علیه السلام)[ در میدان رزم، گرد او می گردند و با جان خود، از او محافظت میکنند. (بحارالانوار، ج52، ص307، ح82) آنان که خدا و امام را شناختند، نهایت آرزویشان، شهادت در راه خدا و در رکاب امام است. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «آنان آرزو می¬کنند در راه خدا به شهادت برسند». (همان)5. شجاعت و دلیرییاران
مهدی(علیه السلام) مانند مولایشان، افرادی شجاع و مردانی پولادین هستند
که از هیچ چیز جز خدا هراس ندارند. امام علی(علیه السلام) در وصف آنان
فرمود: «همه آنان، شیرانی هستند که از بیشه بیرون شده اند و اگر اراده کنند، کوه ها را از جا می کنند». (یوم الخلاص، ص224) 6. صبر و بردباریمبارزه
برضد ظلم جهانی و تلاش برای برقراری عدالت، با رنج و مشقت¬های فراوان
همراه است. یاوران امام، در راه تحقّق آرمان¬های جهانی امام مهدی(علیه
السلام) همه ناگواری¬ها را به جان می¬خرند؛ ولی از سر اخلاص و تواضع، عمل
خود را ناچیز می¬شمارند. امام علی(علیه السلام) می¬فرماید: آنان،
گروهی هستند که به سبب صبر و بردباری در راه خدا، بر خداوند منّت
نمی¬گذارند و از این که جان خویش را تقدیم حضرت حق می¬کنند، به خود
نمی¬بالند و آن را بزرگ نمی¬شمارند. (یومالخلاص، ص224) 7. اتحاد و همدلیآنان،
خودخواهی¬ها و خواسته¬های شخصی را از خود دور کرده¬اند. همه چیز را برای
هدف واحد می¬خواهند و زیر یک پرچم به قیام میپردازند. امام علی(علیه
السلام) می¬فرماید: «ایشان، یکدل و هماهنگ هستند». (یومالخلاص، ص223)8. زهد و پارساییامام علی(علیه السلام) در وصف یاران مهدی(علیه السلام) فرموده است: «او، از یارانش بیعت می گیرد که طلا و نقره ای نیندوزند و گندم و جویی ذخیره نکنند. (منتخب الاثر، فصل 6، ب11، ح4) آنان،
اهداف بلندی دارند و برای آرمانی بزرگ برخاسته اند؛ لذا مادیات و دنیا
نباید آنان را از هدف باز دارد؛ بنابراین کسانی که با دیدن زرق و برق
دنیا، چشم هایشان خیره شده و دل هایشان می لرزد، میان یاوران امام، جایی
ندارند. البته نباید فراموش کرد که این حالات و ویژگی ها، یک باره در
انسان متجلّی نمی شود و آدمی، به آن ها متّصف نمیشود؛ بلکه باید سال ها
برای تحصیل آن ها تلاش کند؛ از این رو، یاران مهدی(علیه السلام) در
دوران غیبت، به سازندگی مشغول می شوند. یاور مهدی(علیه السلام) در
همه حال پیرو امام خود است و اطاعت از او را، سر لوحه زندگی خود قرار می
دهد. پیامبر اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) فرمود: «طوُبی لِمَن اَدرَکَ قائِمَ اَهلِ بَیتی وَ هُوَ مُقتَدٍ بِه قَبلَ قِیامِه یأتَمُّ بِهِ؛ خوشا
به حال کسی که قائم اهل بیت مرا درک کند، در حالی که پیش از قیامش، به
او اقتدا کرده و از او پیروی نماید». (بحارالانوار، ج52، ص129)روشن است که بدون یار و یاور نباید منتظر حرکت و اقدامی بود، هر چند برنامه و رهبر آماده باشد. معرفت لازمدر ادامه بحث، لازم است با توجه به روایات، به نکته مهمی اشاره کنیم.یکی
از اصحاب امام صادق(علیه السلام) به آن حضرت عرض کرد: «فدایت شوم، به
خدا قسم! من، شما و هرکس دوستدار شما است را دوست دارم.ای سرورم! چقدر
شیعة شما زیاد است» امام فرمود: «آنان چه مقدارند؟» گفتم: «بسیار
زیاد». امام فرمود: « می¬توانی آنان را بشماری؟» گفتم: «تعدادشان
بیشتر از اینها است». امام فرمود: اما لَو کَملَتِ العِدَّةُ المَوصُوفَةُ ثَلاثُمائَةٍ وَ بَضعةَ عَشَر کانَ الَّذی تُریدوُنَ؛ آگاه
باش هرگاه آن عدّه وصف شده که سیصد و ده نفر و اندی هستند، شمارشان کامل
شود، آنچه شما می¬خواهید، خواهد شد. (غیبت نعمانی، باب 12، ح 4)امام، در ادامه روایت به بیان صفات شیعه می¬پردازد.سدیر
صیرفی می¬گوید: بر امام صادق(علیه السلام) داخل شدم و گفتم: «به خدا
سوگند! اکنون زمان نشستن شما نیست [بلکه باید قیام کنید]». امام فرمود:
«چراای سدیر؟» گفتم: «به سبب فراوانی دوستداران، پیروان و یاوران شما.
به خدا سوگند! اگر امیرالمؤمنین(علیه السلام) به اندازه شما پیرو و یاور و
دوستدار داشت، هرگز تیم [ طایفه ابوبکر] و عدی [طایفه عمر]) در]خلافت[
او طمع نمیکردند». امام فرمود: «چقدر هستند؟» سدیر پاسخ داد: «صد
هزار نفر». امام فرمود: «صد هزار؟» سدیر عرض کرد:« بله و بلکه دویست
هزار». امام فرمود: «دویست هزار؟» سدیر عرض کرد:« بله و نصف دنیا».
امام سکوت کرد و از من خواست با او به خارج مدینه رفتیم. به جوانی چوپان
نگاه کرد و فرمود: به خدا قسم اگر برای من، شیعیانی به تعداد این
بزغاله¬ها بود، مجال نشستن نداشتم [بلکه قیام میکردم[». سدیر می¬گوید:«
آنها را شمردم؛ هفده عدد شد. (اصول کافی، ج 2، ص 242، ح4) یاوران واقعی
امام، انسانهای وارسته¬ای هستند که عقاید استوار داشته و سرپرستیِ
امام معصوم(علیه السلام) را ناشیاز ولایت خدا بر موجودات میدانند و
چیزی را بر امر امام خود مقدّم نمیدانند. سعادت را در گروِ رضای
او یافتهاند. از خود در برابر اراده معصوم(علیه السلام) تدبیری ارائه
نمیدهند و در کار او چون و چرا نمیکنند. سهل بن حسن خراسانی به
امام صادق(علیه السلام) عرض کرد: «چه چیز شما را واداشته تا آن که
از حق مسلّمِ خویش ]حکومت[ باز بنشینید؟ در حالی که صد هزار شیعه
پا در رکاب و شمشیرزن در اختیار شما است؟» امام صادق(علیه السلام)
دستور داد تنور آتش را روشن کنند. وقتی شعله آتش برافروخته شد، حضرت
به او دستور داد وارد تنور شود. او که گمان کرده بود امام(علیه
السلام) از سخنانش غضبناک شده و قصد مجازاتش را دارد، عرض میکند:
«آقا! مرا ببخشید و بهآتش عذابم نکنید». در همین وقت، هارون مکّی
در حالی که کفشهایش را به دست گرفته بود؛ وارد میشود و خدمت
امام خویش سلام عرض میکند. حضرت بدون هیچ مقدّمهای به او
میفرماید:« کفشهایت را بگذار و درون تنور بنشین». هارون مکّی نیز
بدون هیچگونه درنگ و پرسشی، اینکار را انجام میدهد. امام(علیه
السلام) در این حال به گفتوشنودِ خود با مرد خراسانی ادامه میدهد و
مطالبی را درباره خراسان به او میفرماید که گویی از نزدیک در
جریان آنها بوده است. پس از آن، رو به سهل بن حسن خراسانی کرده
و میفرماید: «برخیز و داخلتنور را بنگر». او میگوید: «هنگامی که
به درونِ آتشِ در حال زبانه کشیدن نگاه کردم، هارون را در حالی
دیدم که چهار زانو نشسته بود». در این وقت امام صادق(علیه
السلام) از مرد خراسانی میپرسد: «در خراسان، چه تعداد مثل این شخص
میشناسی؟» سهل در پاسخ میگوید: «به خدا قسم! یک نفر هم اینگونه
نداریم». حضرت فرمود: « آگاه باش! ما زمانی که پنج تن
یاور و کمککار پیدا نکنیم، قیام نمیکنیم. ما آگاهتریم که وقت قیام
چه زمان است. (بحارالانوار، ج47، ص123 – 124) طبق این روایت،
افرادی، لایق و شایسته یاری امام هستند که به دستور امام همانند دستور خدا
توجّه کرده و اطاعت از آن را به نصّ قرآن واجب می¬دانند: «یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ أَطِیعُواْ اللَّهَ وَ أَطِیعُواْ الرَّسُولَ وَ أُوْلىِ الْأَمْرِ مِنکم» (نساء:59). آنان
پیش از آن که دشواری امر مولایشان در نظرشان جلوه کند، مقام قدسی و بلند
او، نظرشان را جلب می¬کند و هرگز به زمین ماندن فرمان مولای خویش راضی
نمی¬شوند. با نگاهی گذرا به تاریخ، به خوبی می¬توان نقش و جایگاه
یاوران را در حرکتها و خیزش¬ها دریافت. به راستی چرا غیبت به وجود آمد؟
اگر مردم دست از یاری اهل بیت بر نمی¬داشتند و آنان را تنها نمی¬گذاشتند،
آیا از فیض ظهور امام بیبهره می¬ماندیم؟مناسب است با توجه به
روایت¬ها، به این نکته اشاره کنیم که همان گونه که عدم همراهی، باعث خانه
نشینی شده و غیبت ساز بود، همراهی و یاوری نیز، ظهور آفرین خواهد شد. امام
مهدی نیز برای قیام خود، یاور می-خواهد. همراهانی فداکار و جان بر کف،
درد آشنا و ایثارگر. یاورانی که تاب تحمّل سختی¬ها و شداید را دارند و
تحت هیچ شرایطی، امام خود را تنها نمی¬گذارند.مراحل یارییاران، در سه مرحله فعالیت کرده و به وظیفه یاوری امام و رهبر خود اهتمام میورزند:1.
پیش از قیام: در این مرحله، یاران با حضور میان مردم و تبلیغات مناسب،
آنان را از وضعیت نامطلوب موجود آگاه کرده و با معرفّی امام از یک سو و
زیبایی¬های دوران انقلاب از سوی دیگر، آنان را برای پذیرش رهبر و خیزش در
راستای اهداف او آماده می¬کنند.2. هنگام قیام: یاران با حضور فعال در
جریان قیام، سعی می کنند حرکت مردم را کنترل کرده و با جهت¬دهی مناسب، آن
را هماهنگ با اهداف انقلاب پیش ببرند.3. پس از قیام:آنان با تلاشی خستگیناپذیر، برای تحقق اهداف انقلاب فعالیت می کنند.
تعداد یارانزمانی که یاوران آماده بودند و خداوند اذن داد، ظهور، صورت می¬پذیرد. امام جواد(علیه السلام) ضمن حدیثی فرمود: اجتَمعَ
اِلَیهِ مِن اَصحابِهِ عِدَّةُ اهلِ بدر ثَلاثِمائَةَ و ثَلاثَة عَشَر
رَجُلاً مِن اَقاصِی الاَرض و ذلِکَ قَولُ الله عَزَّوجَلَّ “اَینَ ما
تکوُنوُا یأتِ بِکُمُ الله جَمیعاً اِن الله عَلی کُلِ شَیءٍ قَدیر” فَاِذا
اجتَمَعَت لَهُ هذِهِ العِدَّة مِن اَهلِ الاِخلاص اَظهَرَ الله امره
فَاِذا کَمُلَ له العقد و هُوَ عَشَرةُ آلاف رَجُل خَرَجَ بِاِذِّنِ الله
عَزوَجَلَ؛ به سوی او اجتماع می کنند به تعداد اهل بدر، 313 نفر از
اطراف زمین و این، معنای قول خدا است که «هرکجا باشید، خدا شما را می آورد،
همگی را؛ به درستی که خدا بر هرکاری قدرت دارد». هنگامی که برای او این
عده از اهل اخلاص جمع شد، خدا امر او را ظاهر می کند؛ زمانی که برای او
عقد کامل شد و آن، گروه ده هزار نفری است، به اذن خدا خروج میکند. (کمال
الدین و تمام النعمه، ج2، ب37، ح2) از این روایت می توان استفاده کرد یاران حضرت را سه گروه تشکیل می دهند: 1. یاوران ویژه که 313 نفرند و با اجتماع آنان، ظهور به اذن خدا واقع می شود.2. یاورانی که حدود ده هزار نفرند و با اجتماع آنان، قیام و خروج به اذن خدا صورت می گیرد.3. یاورانی که در طول قیام، به صفوف سربازان حضرت ملحق می شوند.این
شرط، از شرایطی است که توسط انسان ها باید محقّق شود. اکنون جای این
سؤال است که آیا یاوران حضرت فراهم شده اند؟ آیا گروهی از انسان¬ ها با
ایجاد ویژگی ها و صفات یاران در جان خویش، خود را برای یاری و همراهی
امام آماده کرده¬اند؟آمادگی و پذیرش مردمییکی دیگر از شرایط
بسیار مهم برای تحقّّق و پیروزی یک قیام و انقلاب، پذیرش مردمی است. باید
مردم آن را بخواهند و بپذیرند و در غیر این صورت، اگر بهترین برنامه را
برگزیده و شخص منتخب خداوند با یارانی بینظیر و از جان گذشته بخواهند در
جامعه پیاده کنند، ولی مردم آن را پذیرا نباشند، قطعاً به انجام نخواهد
رسید. فاجعه خونبار کربلا، شاهدی بر این مدعا است. رهبر قیام، سید و
سالار جوانان بهشت امام حسین(علیه السلام) بود و برنامه او، مبتنی بر وحی
و قرآن و سیره پیامبر گرامی اسلام پایه ریزی شده بود. یارانی همچون
ابوالفضل العباس و حبیب بن مظاهر بر گرد او جمع شده بودند؛ ولی چون مردم
آن را نپذیرفتند به پیروزی ظاهری و تشکیل حکومت در جامعه منتهی نشد (هر
چند وظیفه الهی امام حسین(علیه السلام) حرکت و قیام بود و به برکت آن
فداکاری، حقیقت دین اسلام میان مردم باقی ماند و نابود نشد).جایگاه
بلند این شرط و اهمیت آن، بدان جهت است که خداوند انسان ها را آزاد آفرید
و به آنان حق انتخاب داد و ایشان را بر سرنوشتشان مسلّط و حاکم کرد، تا
سرنوشت خویش را آن گونه که می خواهند، رقم زنند و هر حرکت و چرخشی را که
بخواهند، در مسیر زندگی خود ایجاد کنند: “انَّ الله لا یغَیرُ ما بِقَومٍ حَتّی یغَیروُا ما بِأَنفُسِهِم” به درستی که خداوند سرنوشت هیچ قوم ]و ملّتى[ را تغییر نمىدهد، مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است، تغییر دهند». (رعد:11)این
تغییر و دگرگونی، می¬تواند به تباهی و هلاکت منتهی شود؛ همانند قوم
ثمود. وقتی عده¬ای تصمیم به پی کردن شتر حضرت صالح(علیه السلام) گرفتند و
شتر را کشتند، قوم نیز این کار را پسندید و با این عمل جهت¬گیری خود را
مشخص کرد. اینان با این چرخش اجتماعی خود، انتخاب شومی انجام دادند و
سرنوشت بدی را که عذاب الهی بود، برای خود رقم زدند.نیز این دگرگونی
می¬تواند به سعادت و نیک بختی بیانجامد و عاقبت خوشی را به ارمغان آورد؛
همانند قوم یونس(علیه السلام). هرچند آنان در ابتدا با آن حضرت مخالفت
کردند و دست رد به سینه وی زده و پیامبریش را انکار کردند و بدین سبب،
عذاب الهی را برای خود خریدند ولی چون خود را در محاصره عذاب الهی دیدند؛
دست به توبه برداشتند و واقعاً با همة وجود به خدا رجوع کردند و با این
انتخاب صحیح عذاب را از خود دور نموده و رحمت الهی را شامل حال خود
کردند.به بیان دیگر، در جهان هستی، قوانین پایدار و سنّت های الهی
حاکم است. با رجوع به قرآن به روشنی دیده می-شود این سنّت ها در جوامع
انسانی با چگونگی اختیار و انتخاب انسان، عجین و همراه است. برای مثال،
یکی از سنت های الهی، کمک و یاری به انسان ها است. خداوند، این امداد
رسانی و نصرت را به تلاش افراد و ایجاد زمینه مشروط کرده است: “یَأَیهَُّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ إِن تَنصُرُواْ اللَّهَ یَنصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدَامَکم” اى کسانى که ایمان آوردهاید! اگر ]آیین[ خدا را یارى کنید، شما را یارى مىکند و گام هایتان را استوار مىدارد». (محمد:7)از دیگر سنت های الهی، پاداش برابر میزان کار و فعالیت آدمی است. آیات متعددی به این سنت الهی اشاره دارند؛ از جمله: “وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى”؛ و اینکه براى انسان بهرهاى جز سعى و کوشش او نیست». (نجم:39) “وَ
لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى آمَنُوا وَ اتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ
بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ وَ لکِنْ کَذَّبُوا
فَأَخَذْناهُمْ بِما کانُوا یَکْسِبُون”؛ و اگر اهل شهرها و آبادی¬ها، ایمان مىآوردند و تقوا پیشه مىکردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها مىگشودیم؛ ولى ]آنها حق را[ تکذیب کردند، ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم». (اعراف:9) اگر
حکومت اسلامی پیامبر گرامی (صل الله علیه و آله و سلم) در مدینه ایجاد
شد، از آن جهت بود که مردم یثرب آن را خواستند و روزها انتظار مقدم مبارک
پیامبر را کشیدند، تا آن یگانه دوران و رحمت واسعة الهی، شهر مدینه را
به نور خود روشن کرد و حاکمیت الهی را اعلام نمود.اگر عطر عدالت
حکومت علوی در فضای جامعه اسلامی، جانهای آدمیان را سرمست بوی خوش خود
کرد بدان سبب بود که مردم، امام علی (ع) را بر دیگران ترجیح دادند و
ولایت و حاکمیت او را به جان خریدند و پس از قتل عثمان، به گرد خانه او
اجتماع کردند و رهبری او را خواستار شدند.و اگر ما نیز به دنبال
تحقّق حکومت مهدوی هستیم، تا در پناه آن، به بالاترین درجات رشد و کمال
دست یابیم، باید او را بر دیگران ترجیح دهیم و با تمام وجود برای استقرار
حکومتش تلاش کنیم. آری؛ باید خود بخواهیم. این کلام گلایه مانند آن
عزیزی است که غربت و تنهایی و مشکلات مردم، سینه او را تنگ کرده و هر
لحظه، منتظر خواست و دعوت مردم است: «وَ لَو اَنَّ اشیاعَنا وَ
فَّقَهُمُ اللهُ بطاعَتِهِ عَلی اجتِماعِ القُلوب فِی الوَفاء بِالعَهد
عَلَیهِم لَما تَأَخَّرَ عَنهُمُ الیمن بلِقائنا؛ اگر شیعیان ما، که
خداوند توفیق طاعتشان دهد، در راه ایفای پیمانی که بر عهده دارند، همدل
شوند، میمنت ملاقات ما به تأخیر نمیافتد ]و سعادت دیدار ما زودتر نصیب
آنان میشد[». (احتجاج، ج2، ص600، ش360)آری، سنّت الهی بر این قرار
گرفته است که تا مردم نخواهند و حرکت نکنند و آماده مبارزه با ظلم و
پذیرش دولت حق نباشند، خدا نیز آن را نخواهد داد.خداوند، در قرآن در
باره وقایع قوم بنی اسرائیل در سوره مائده، آیات 21 تا 26 نیز به این
مطلب اشاره دارد. حضرت موسی(علیه السلام) به قومش گفت: «به این ارض مقدس
داخل شوید»؛ ولی آنان گفتند: «ما حرکت نمیکنیم». تو و خدایت بروید و
بجنگید و ما همین جا می¬مانیم و فقط نظاره¬گر خواهیم بود». حضرت شکایت
آنها را نزد خدا برد. خداوند نیز پاسخ داد: «پس به درستی که آن
[سرزمین مقدس] ممنوع است بر آنان تا چهل سال، پیوسته در زمین سرگردان
خواهند بود».پس بر همه دوستداران و ارادتمندان است تا با تلاش و کوشش و برنامه ریزی مناسب، آمادگی برای ظهور آن بزرگ منجی را ایجاد کنند.در
پایان لازم است به این نکته اشاره شود که پذیرش مردمی، زمانی قابل
اعتماد بوده و رهبر، میتواند به آن تکیه کند که اعلام آمادگی مردم،
واقعی و بر اساس نیاز و معرفت باشد، نه از روی احساسات. به عبارت دیگر،
مردم باید به اندازه¬ای از رشد و آگاهی برسند که درک کنند ایده¬ها و
ایسم¬های بشری و ساخته اندیشه و فکر محدود انسان¬ها، و حکومت¬هایی که بر
پایه این ایدئولوژی¬ها به وجود می¬آیند نمی¬توانند بشر را از این گرداب
تباهی نجات دهند؛ بلکه تنها در سایه حکومت و حاکمیت مرد آسمانی و پیشوای
عادل الهی، انسان ها می توانند طعم زندگی خوب انسانی را به دست آورند.البته
برای تحقق یک انقلاب در جامعه، راه دیگری نیز وجود دارد و آن این که به
قدری ظلم و ستم و فساد و تباهی در جامعه گسترش یابد که مردم به ستوه آمده
و دیگر تاب تحمل وضعیت موجود را نداشته باشند. در این صورت نیز جامعه،
آماده دگرگونی و تغییر است. برخی بر این باورند که آمادگی مردم برای ظهور
منجی آخرین، در این بستر رقم می خورد؛ یعنی باید آن قدر ظلم و تباهی
فراوان شود که دیگر مردم خسته شده و واقعا خواستار ظهور باشند.خلاصه
سخن: با توجه به چهار شرط ذکر شده، روشن می¬شود که دو شرط آن، مهیا و
فراهم است و آن همان وجود برنامه و امام است و دو شرط دیگر، باید آماده
شود که وجود یاران و آمادگی عمومی است. این دو شرط، به تلاش و حرکت مردم و
شیعیان وابسته است. اللّهُمَّ اِنّا نَرغَبُ اِلَیکَ فی دَولَةِ
کَریمَةٍ تُعِزبهاَ الاسلام وَ اَهلَه وَتُذِلُّ بِها النِّفاقَ وَ
اَهلَه. (مفاتیح الجنان، دعای افتتاح)
۰۰
۴۵ کاربر این مطلب را دیده اند و تعداد کل بازدید ها از این پست : ۵۲