عشق واقعی به امام عصر124هزار فرستاده آمدند تا زمینه سازی کنند برای آمدن پیامبر آخرالزمان. پیامبری که قرار است تمام دین و کاملترین برنامه انسان سازی را در اختیار بشرِ تشنه ی کمال قرار دهد. با همه رنجها و سختی هایی که نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله در این راه متحمل شدند و در قبال آن مزدی از امت نخواستند الّا یک چیز: «قُل لَّا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی».
علامه طباطبایی (ره) در بخشی از تفسیر این آیه چنین می فرمایند: «اگـر در یـک طـایفه از اخبار که آن نیزمتواتر است، یعنى اخبارى که از هر دو طریق از رسـول خـدا صلّى اللّه علیه و آله رسیده، و مردم را در فهم کتاب خدا و معارف اصـولى و فـروعى دین و بیان حقایق آن، به اهل بیت علیهم السلام ارجاع داده - مانند حـدیـث ثـقـلیـن و حـدیـث سـفـیـنـه و امـثـال آن - دقـت کـافـى بـه عـمـل آوریـم، هـیـچ شـکـى بـرایـمـان بـاقـى نـمـى مـانـد کـه مـنـظـور از واجـب کردن مودت اهـل بـیت علیهم السلام، و آن را به عنوان اجر رسالت قرار دادن، تنها این بوده که این محبت را وسیله اى قـرار دهـد بـراى ایـن کـه مـردم را بـه ایـشـان ارجـاع دهـد، و اهل بیت علیهم السلام مرجع علمى مردم قرار گیرند.»(٢)
پاداشی سراسر خیر و برکت، مزدی که به تمامه، سود و منفعت آن به خود امت باز می گردد و بهانه ای می شود برای اینکه راه زندگی کردن را از نور ولایت بیاموزند و راه خود را روشن سازند.
استاد گرامی آیة الله معرفت می فرماید: «مودت معلول محبت است. به این معنا که محبت علاقه است و مودت اظهار آن علاقه. حق این است که آیه مودت صرف علاقه به اهل بیت علیهم السلام را نمی خواهد. بلکه پذیرش ولایت و پیروی از آنان را تقاضا می کند، زیرا مودت اجر رسالت قرار گرفته بنابراین عبارت است از محبت پایدار و ماندگار همراه با به کارگیری لوازم و وسایلی که به ظهور آن بینجامد.»(٣)
وقتی این مودت و ارتباط تنگاتنگ بین امام و امت ایجاد شد، پشتوانه محکمی می شود برای نظام اسلامی. وقتی سبک زندگی مردم براساس نظر ولیّ امر تدوین و اجرا شد، دیگر دشمن جایی برای نفوذ نخواهد داشت. مگر اینکه عده ای بتوانند این اصل مهم را از امت اسلامی بگبرند.
حال که ما دارای یک زندگی ابدی هستیم و سرمایه پایان ناپذیر ولایت در دسترس ماست، چرا این قدر کم توقع و قانع هستیم ؟ چرا از این مخازن هدایت الهی به گونه ای که زندگی مان را تا ابد تضمین کند، بهره نمی گیریم؟
انسان امروز دست به گریبان با یک بیماری مرموز
آفتی که در زندگی اغلب افراد جامعه انسانی دیده می شود، روزمرّگی و قناعت به همین زندگی ساده و عادی است. اینکه مردم عادت کرده اند صبح سر ساعت معینی از خواب برخیزند، هر کس به کاری در حد توان خود مشغول شود و در تلاش برای گذران زندگی اش باشد و با اتفاقاتی که طی این ساعات برایش می افتد، باری به هر جهت برخورد کند و ظهر به خانه برگردد برای استراحت و تجدید قوا. و بعد از ظهر خود را، به برنامه دیگری از این دست سپری کند و در نهایت شب و خواب و دوباره فردایی دیگر. این سیر مختصری بود از زندگی که اغلب ما درگیر آن هستیم و برای اسلامی شدن آن، سه وعده نماز را هم چاشنی کار می کنیم و تمام.
اما به واقع چشم اندازی که برای زندگی دنیایی ما در نظر گرفته اند همین است و بس؟ آیا قرار نیست برای ادای مزد رسالت در حق ذوی القربی رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله که به تصریح اکثریت مفسرین، اهل بیت علیهم السلام هستند، مودت داشته باشیم. آیا همین که محرّم تکیه ای بر پا می کنیم و نیمه شعبان جشن و سروری، دیگر وظیفه ای بر عهده مان نیست؟ مگر مودت رجوع به این بزرگواران و ابراز و آشکار کردن محبت قلبی مان نیست؟
عشق واقعی به امام عصر
بهره وری حداکثری از گنجی بی پایان
حداقل گرایی و دنبال دین حداقلی بودن آفتی است که اینجا نیز گریبان ما را گرفته است. اگر قرار است امام زمان علیه السلام با آن علم الهی و تخصص همه جانبه اش مرجع امت اسلامی قرار گیرد، باید در تمام ابعاد زندگی این رجوع، خود را نشان دهد. تصور کنید به گنجی دست پیدا کرده اید. آیا به ناخنک زدن به این گنج رضایت می دهید یا تمام تلاش خود را می- کنید برای بهره برداری حداکثری از آن، به گونه ای که زندگی تان را تا آخر عمر تضمین کند. حال که ما دارای یک زندگی ابدی هستیم و سرمایه پایان ناپذیر ولایت در دسترس ماست، چرا این قدر کم توقع و قانع هستیم ؟ چرا از این مخازن هدایت الهی به گونه ای که زندگی مان را تا ابد تضمین کند، بهره نمی گیریم؟
مقام معظم رهبری در بیان بخش حقیقی و اصلی تمدن اسلامی می فرمایند: «بخش حقیقی، آن چیزهائی است که متن زندگی ما را تشکیل می دهد؛ که همان سبک زندگی است که عرض کردیم. این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است مثل مسئله خانواده، سبک ازدواج، نوع مسکن، نوع لباس، الگوی مصرف، نوع خوراک، نوع آشپزی، تفریحات، مسئله خط، مسئله زبان، مسئله کسب و کار، رفتار ما در محل کار، رفتار ما در دانشگاه، رفتار ما در مدرسه، رفتار ما در فعالیت سیاسی، رفتار ما در ورزش، رفتار ما در رسانه ای که در اختیار ماست، رفتار ما با پدر و مادر، رفتار ما با همسر، رفتار ما با فرزند، رفتار ما با رئیس، رفتار ما با مرئوس، رفتار ما با پلیس، رفتار ما با مأمور دولت، سفرهای ما، نظافت و طهارت ما، رفتار ما با دوست، رفتار ما با دشمن، رفتار ما با بیگانه؛ اینها آن بخشهای اصلی تمدن است، که متن زندگی انسان است.»(٤)
اینها چند نمونه از صدها موردی است که باید در یک یک آنها به سراغ اهل بیت علیهم السلام رفته و نظر ایشان را جویا شد.
وقتی این مودت و ارتباط تنگاتنگ بین امام و امت ایجاد شد، این پشتوانه محکمی می شود برای نظام اسلامی. وقتی سبک زندگی مردم براساس نظر ولیّ امر تدوین و اجرا شد، دیگر دشمن جایی برای نفوذ نخواهد داشت. مگر اینکه عده ای بتوانند این اصل مهم را از امت اسلامی بگبرند.
چگونه ممکن است
مودت مسلمین باید در سبک زندگی آنها خود را نشان دهد. اگر قرار است در قبال هدایت الهی _بزرگترین نعمت زندگی_که از طریق رسول اکرم و اولاد طاهرینش علیهم السلام به ما رسیده، قدردان و سپاسگزار باشیم، راهی نداریم جز تبعیت از ایشان در تمام شئون زندگی.
چگونه ممکن است کسی دم از مودت اهل بیت علیهم السلام بزند اما مخارج چند ده میلیونی برای مراسم ازدواج خود را روا بداند در حالی که در شهر خود او، خانواده هایی به نان شب محتاجند؟ چگونه فردی می تواند اتومبیل گران قیمت سوار شود و ادعا کند عاشق امام حسن علیه السلام است که در طول عمر خود چند بار کل دارایی اش را به فقرا بخشید؟ چگونه شخصی می تواند شب در همسایگی یتیمی آرام بخوابد و از سختی های زندگی او بی خبر باشد و ادعا کند که شیعه امیر المومنین علی علیه السلام است؟
مثالهایی از این دست در اطراف زندگی ما فراوان است که حاکی از عدم مودت شیعیان است. یقینا اگر مهدی فاطمه علیهماالسلام که خدا باقیمانده غیبتش را بر ما ببخشاید، امروز بین ما ظاهر بودند، همان دستورات پدران خود را ترویج می- کردند که امروز از طریق فقها به ما رسیده است. اگر بنا داریم در قبال نعمتهایی که به واسطه وجود حضرتش به ما می رسد، کاری انجام دهیم، بهترینش تبعیت بی چون و چرا از اوامر ایشان است.
پی نوشت:
1) سوره شوری آیه 23.
2) سید محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 18، ذیل آیه 23 سوره شوری.
3) فداحسین عابدی، تفسیر تطبیقی آیه مودت، ص36.
4) بیانات در دیدار جوانان استان خراسان شمالی 23مهر1392.