«محبت» واژهای زیبا است و ابراز
محبت، بین دو محبوب پیوند عاطفی عمیق بین آنها برقرار میکند. محبت یک
ویژگی اخلاقی دو سویه است که از چشمهسار عشق درونی میجوشد. محبت امام زمان(علیه السلام) به دوستان و شیعیان خود، شعبهای از چشمه
سار محبت خدا و ندا است و درخت زندگی را آبیاری میکند اگر پیوند ما با
امام زمان(علیه السلام) محکم، استوار و دائمی باشد، پیوند آن امام همام با
ما نیز همینگونه خواهد بود.....
امام زمان را خیلی دوست دارم، می خواهم بدانم او چقدر مرا دوست دارد؟
محبت امام زمان(علیه السلام) به دوستان و شیعیان خود، شعبهای از چشمه
سار محبت خدا و ندا است و درخت زندگی را آبیاری میکند اگر پیوند ما با
امام زمان(علیه السلام) محکم، استوار و دائمی باشد، پیوند آن امام همام با
ما نیز همینگونه خواهد بود. بلکه بندگان الهی در هر صف که باشند حتی در
جرگه گناهکاران ـ با فرض پشیمانی از گناه ـ محبوب خدا خواهند بود و محبوب
خدا همیشه مورد عنایت و لطف و نظر خواصان درگاه معبود به ویژه آخرین وصی
حتی و ذخیره الهی در زمین، حضرت مهدی(علیه السلام) ـ خواهند گرفت.
امام رضا(علیه السلام)
میفرمایند: «از نشانههای امام [...] ولایت او بر مردم، از ولایت آنها بر
خودشان بالاتر، از پدر و مادر بر آنها مهربانتر و دلسوزتر است». (من لا یحضر الفقیه ـ ج4/ص419)
حال اگر در این سخن نیک بنگریم، خواهیم فهمید توجه اما به شیعیان چقدر زیاد است که از توجه و علاقه پدر و مادرشان بیشتر است.
فرزند هر چه در حق پدر و مادر خود نامهربانی و جفا کند، باز هم آنان او
را فرزند خود میدانند و او را دوست خواهند داشت. علاقه و دوستی امام(علیه
السلام) از این هم بالاتر است. زیرا امام خلیفه خدا در بین مردم است و صفات
خدا را در مرتبه اعلا جلوهگر میسازد از این رو باید رئوفترین باشد و
صفت رحمانیت و رحیمیت الهی را به آنها منتقل کند.
ائمه(علیهم السلام) خود به یاران میفرمودند: «اگر شما بیمار شوید ما
نگران و بیمار میشویم و اگر شما در صحت و شادی باشید ما نیز خوشحال
هستیم». خود آن حضرت در نامه برای عالم بزرگ شیعه شیخ مفید، مینویسند:
«فانا نحیط علماً بأبنائکم و لایعزب عنا شیء من اخبارکم»؛ «ما بر اخبار و
احوال شما آگاهیم و هیچ چیز از اوضاع شما بر ما پوشیده و مخفی نمیماند»
و اضافه میفرمایند: «ان غیر مهملین لمراعاتکم و لا ناسین لذکرکم و لولا ذلک بکم الاواء و اصطلمکم الاعداء»؛ «ما
در رسیدگی و سرپرستی شما کوتاهی نکرده و یاد شما را از خاطر نبردهایم.
اگر جز این بود، دشواریها و مصیبتها بر شما فرود میآمد و دشمن شما را
ریشه کن میساخت». (احتجاج طبرسی، ج2، ص596)
مراد از نائب عام امام زمان(علیه السلام) فقیهان و مراجع
تقلیدند و به طور خاص کسی است که رهبر و ولی فقیه در جامعه اسلامی توسط
مجتهدان تعیین شده باشد
نشانه دوستی واقعی، خیر خواهی و هدایت به خوبیها نجات دادن از خطرات و
دور کردن از دامهای شیطان است. در زندگی ما بسیار اتفاق میافتد که گاهی
دچار تردید در انتخاب خوب و بد میشویم و سر انجام راه صحیح را انتخاب
میکنیم. این هدایت از ناصیه والی و سرپرست ما امام زمان(علیه السلام) است.
گاهی در مشکلات سخت گرفتار میآییم و ناگهان به طریقی مشکل ما حل
میشود. این نجات از ناحیه آن یوسف زهرا(علیه السلام) است. ممکن است دام
شیطان ما را گرفتار سازد و سرانجام از آن رهایی پیدا کنیم؛ این رهایی از
دعای امام زمان(علیه السلام) درباره ما است. باید به این شهود برسیم که
دائما در زندگی مورد عنایت و لطف آن حضرت هستیم تا پی دوستی واقعی او
ببریم. همه اینها نشانه دوستی واقعی یوسف فاطمه در حد اعلای محبت، نسبت به
شیعیان و دوستداران، بلکه نسبت به تمامی انسانهای موحد و خداپرست است.
محبت و دوستی از منظر قرآن و اهل بیت(علهم السلام)
دوستی و محبت گرایش و جاذبهای بین محب و محبوب است. دوستی واقعی امری
دو سویه و طرفینی است. هم جاذبه و توجه از سوی محبوب لازم است و هم تلاش و
جلب توجه از سوی عاشق.
تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
محبت و توجه خدا به بندگان، امری
مداوم و همیشگی است. خداوند تمام بندگان خود را دوست دارد، در قرآن کریم
آیات بسیار زیادی در این مورد آمده است» مانند «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ
الْمُتَّقِینَ»(آل عمران، 76)؛ « إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ
الْمُحْسِنِینَ»(بقره، 195)، « إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ
التَّوَّابِینَ»(بقره،222)
یعنی خداوند هم خوبان با تقوا و نیکوکار را دوست دارد و هم گناهکاران
پشیمان را؛ اما برای دوستی متقابل با خدا شرطی وجود دارد و آن عمل کردن به
فرمانهای او است.
شرط دوستی واقعی، عمل به دستورات دین است که از سوی پیامبر خدا برای
بندگان الهی آمده است. قرآن کریم میفرماید: ای پیامبر به مردم بگو: « إِنْ
کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ»(آل
عمران، 31) «اگر خدا را دوست دارید، پس از من پیروی کنید تا خدا هم شما را
دوست دارد». بر اساس آیات قرآن کریم، دوام و پایداری دوستی با خدا، در اثر
پیروی از پیامبر او حاصل میشود.
اما پیروی عملی از پیامبر خدا، در اثر اطاعت عملی از جانشینان یعنی
امامان معصوم(علیهم السلام) است و بر اساس دلایل قطعی و روایات صحیح و غیر
قابل انکار، آخرین جانشین پیامبر خدا، حضرت مهدی(علیه السلام) است؛ همان
گونه که پیروی عملی از پیامبراکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) باعث استمرار
دوستی بین بنده و خدا میشود، پیروی عملی از امام زمان(علیه السلام) (عمل
به دستورات دین و کسب رضایت آن حضرت)، این دوستی را پایدار میسازد. برای کسب رضایت و پیروی از حضرت در زمان غیبت کبری، باید از سخنان و احادیث امامان(علیهم السلام) پیروی کرد.
نشانه دوستی واقعی، خیر خواهی و هدایت به خوبیها نجات
دادن از خطرات و دور کردن از دامهای شیطان است. در زندگی ما بسیار اتفاق
میافتد که گاهی دچار تردید در انتخاب خوب و بد میشویم و سر انجام راه
صحیح را انتخاب میکنیم. این هدایت از ناصیه والی و سرپرست ما امام
زمان(علیه السلام) است
پیامها و دستورات امام زمان(علیه السلام) در زمان غیبت صغرا که توسط
چهار نایب و نماینده مخصوص آن حضرت به ما رسیده ـ وظیفه ما را برای زمان
غیبت کبری، مشخص کرده است. امام زمان(علیه السلام) در یکی از پیامهای خود
برای شیعیان به نایب چهارم نوشتهاند. «در زمان غیبت کبری ـ که من از دیده عموم مردم پنهانم ـ از نائبان و جانشان عام من پیروی کنید و آنها را رهبر خود قرار دهید».
مراد از نائب عام امام زمان(علیه السلام) فقیهان و مراجع تقلیدند و به
طور خاص کسی است که رهبر و ولی فقیه در جامعه اسلامی توسط مجتهدان تعیین
شده باشد. «..... و اما الحوادث الواقعه فارجعوا فیها الی روات حدیثنا
فانهم حجتی علیکم و انا حجة الله علیهم .... » (بحار الانوار، ج53، ص181)
و همچنین امام زمان(علیه السلام) در نامه خود به شیخ مفید میفرمایند:
«فلیعمل کل امرء منکم بما یقرب به من محبتنا و لیتجنب ما یدنیه من کراهتنا و
سخطنا»؛ «هر یک از شما شیعیان باید اعمالی انجام دهد که دوستی ما را به
دنبال آورد و از اعمالی که باعث نارحتی و عدم رضایت ما است دوری
کند».(احتجاج، ج2، 599)؛
یکی از عاشقان اهل بیت(علیهم السلام) مدت
زیادی آرزوی دیدن امام زمان(علیه السلام) را داشت و در هجر محبوب میسوخت؛
اما موفق نمیشد. سر انجام روزی امام زمان(علیه السلام) را در بازار
آهنگران نزد پیرمرد قفل سازی دید که در امور دینی و معامله با مسلمین
دستورات دین را کاملا عمل می کرد حضرت به آن فرد فرمودند: اگر مانند این
قفل ساز باشید، ما به عیادت شما میآییم؛ لازم نیست برای ملاقات با ما خود
را به زحمت و سختی بیندازید.(کیمیای سعادت، ص41، به نقل از سرمایه سخن، ج1،
ص611)منبع: پایگاه اطلاع رسانی مهدویت
بسم رب شهدا و الصدیقین این اقدام که توسط دهیاری روستای وادقان در طرح کد گذاری خانه های روستایی انجام گردیده است ، نشان دهنده وقاحت و بی شرمی این نهاد دولتی است . امید می رفت که جریان های موجود در وادقان ، اختلافات و مسائل خود را با بی حرمتی به این شهید گرانقدر ، که همان بی حرمتی به شهدا و امام شهدا است ، مشخص نکنند.عوامل این کار می توانستند ، پلاک را در جای دیگر دیوار و یا اینکه با برداشتن اعلامیه فوق ، پلاک را نصب نمایند.
مسئله مهدویت و ظهور
قائم آل محمد صلیالله علیه و آله، جزء بنیادیترین و زندهترین مسائل
دینی، اعتقادی و اسلامی بخصوص از منظر مکتب اهل بیت(ع) است، به همین دلیل
دینپژوهان هر کدام به نوبة خود و طبق نیاز و اقتضائات زمان خود به نحوی
درباره آن سخن گفتهاند....
مسئله مهدویت و ظهور قائم آل محمد صلیالله علیه و آله، جزء بنیادیترین و زندهترین مسائل دینی، اعتقادی و اسلامی بخصوص از منظر مکتب اهل بیت(ع) است، به همین دلیل دینپژوهان هر کدام به نوبة خود و طبق نیاز و اقتضائات زمان خود به نحوی درباره آن سخن گفتهاند.به گزارش پایگاه اطلاع رسانی و خبری جماران، از کسانی که جریان ظهور مصلح کل و عدلگستر جهانی در آثار و اندیشه او پرفروغ تجلی کرده مصلح بزرگ قرن بیستم امام خمینی است. امام درباره مهدویت از جنبههای مختلف به طور زنده، آموزنده و کارآمد سخن گفته است که در این مقاله نموداری از سخنان ایشان طرح و تحلیل میشود. بیتردید مسئله مهدویت از جهات متعدد قابل طرح است، اما برخی جنبههای آن ویژگی و برجستگی خاص دارد.نقش حضرت مهدی در نظام عالمیکی از مباحث مهم مهدویت نقش آن حضرت در نظام آفرینش است. لذا در دادههای دینی بر این نکته اصرار شده که زمین در پرتو وجود حجت خداوند پایدار است، و اگر جهت الهی لحظهای در روی زمین نباشد زمین از هم متلاشی میشود، از جمله امام صادق علیهالسلام، فرمود: «لوبقیت الارض بغیر امامٍ لسافت» یعنی اگر زمینی بدون امام باشد، فرو میریزد و از هستی ساقط میگردد.و در روایت دیگر امام باقر علیهالسلام فرمود: «لو انّ الامام رُفع من الارض ساعةً لَماجت باهلها کما یموج البحر باهله» یعنی اگر امام و حجت خدا لحظهای از زمین گرفته شود، زمین با اهل آن همانند دریا دچار اضطراب میشود. از اینگونه روایات برمیآید که وجود حضرت مهدی(عج) به عنوان آخرین امام و حجت خداوند در زمین از ضروریترین نیازهای عالم آفرینش است، زیرا آن حضرت واسطه فیض خداوند در عالم است، و این حقیقت در اندیشه امام خمینی به گونهای زیبا تجلی کرده از جمله ایشان میگوید: «ولیالله اعظم و بقیةالله فی ارضه ارواحنا لمقدمه الفداء که واسطة فیض و عنایات حق تعالی است و دعای خیرش بدرقة امت جد بزرگوارش صلیالله علیه و آله، میباشد...»و همچنین در اشعار نغز عرفانی خود نیز در چند مورد بر این نکته که در روایات آمده اشاره کرده از جمله گفته است:حضرت صاحب زمان مشکوة انوار الهیمظهر قدرت، ولی عصر، سلطان دو عالمبا بقاء ذات مسعودش همه موجود باقیخوشهچین فرمن فیضش همه عرشی و فرشیاز طفیل هستیاش هستی موجودات عالممالک کون و مکان مرآت ذات لامکانیقائم آل محمد مهدی آخر زمانیبیلحاظ اقدسش یکدم همه مخلوق فانیریزه خوار خوان احسانش همه انسی و جانیجوهریّ و عقل و نامیّ و حیوانیّ و کانیحضرت مهدی عصاره موجوداتیکی از حقایق دیگر که درباره حضرت مهدی مطرح است و نوعاً در رهآورد عرفانی بزرگان اهل معرفت بیشتر مطرح شده آن است که قائم آل محمد(ص) عصارة پدیدههای عالم خلقت است، زیرا آنها انسان کامل را قلب و خلاصه عالم میدانند لذا در کلمات برخی از آنان چنین آمده است: «آدمیان زبده و خلاصة کاینات و میوة درخت موجوداتند و انسان کامل زُبده و خلاصه آدمیان است. موجودات جمله به یک بار در تحت نظر انسان کاملاند.»امام خمینی که در عرفان همانند بسیاری از معاریف دیگر الهی دیدگاه بلندی دارد، با این رویکرد عرفانی درباره حضرت مهدی به عنوان یکی از مصداقهای انسان کامل، کاملاً موافق بوده و خود نیز در این زمینه نکتههای آموزندة بیان کرده از جمله گفته است: «والعصر ان الانسان لفی خسر، ـ عصر ـ هم محتمل است که در این زمان حضرت سلامالله علیه باشد یا انسان کامل که مصداق بزرگش رسول اکرم و ائمه هدی، و در عصر ما حضرت مهدی سلامالله علیه است. قسم به عصارة موجودات عصر، فشردة موجودات، این که فشردة همه عالم است، یک نسخهای است، نسخه تمام عالم، همه عالم در این موجود، در این انسان کامل عصاره است و خلأ به این عصاره قسم میخورد.»و در جای دیگر نیز با اشاره به آیه مبارکه سوره والعصر، از حضرت مهدی به عنوان مصداق انسان کامل که عصاره همه موجودات است یاد نموده است و همچنین در جای دیگر میگوید: «وارث نبوت، امام امت و عصاره خلقت ولی عصر عجلالله تعالی فرجه الشریف است.» حضرت مهدی خاتم ولایتخاتم ولایت از مباحث مهم و مسایل بنیادین عرفانی است که در آثار بزرگان اهل عرفان به تفصیل درباره آن بحث شده، و مسئله خاتم ولایت بودن حضرت مهدی به عنوان بهترین رهآورد اندیشه بسیاری از بزرگان اهل معرفت مطرح است که در کلمات برخی از آنان در اینباره چنین تصریح شده است «خاتم اولیاء تابع حکم شرع است چنان که مهدی که در آخر زمان میآید در احکام تابع شریعت حضرت محمد(ص) است، اما در معارف و علوم حقیقی همه انبیاء و اولیا تابع اوست، زیرا باطن او باطن حضرت محمد(ص) است. به این دلیل گفته شده که او حسنهای از حسنات سید مرسلین است.»- وجود حضرت مهدی(علیهالسلام) به عنوان آخرین امام و حجت خداوند در زمین از ضروریترین نیازهای عالم آفرینش است.این مسئله در اندیشه عرفانی امام خمینی نیز تجلی کرده است وی در اینباره میگوید: «همانطور که رسول اکرم به حسب واقع حاکم بر جمیع موجودات است، حضرت مهدی همانطور حاکم بر جمیع موجودات است، آن خاتم رسل است، و این خاتم ولایت، آن خاتم ولایت کلی بالاصاله است و این خاتم ولایت کلی به تبعیت است.»نکته اساسی که در کلام عرفا و سخن امام وجود دارد و نباید پوشیده بماند آن است که چون ولایت مهدی جلوهای از ولایت مقام ختم مرتبت است به همین دلیل ولایت او ولایت کامله است و همه تابع ولایت او هستند.حضرت مهدی(عج) سرّ امتداد لیلةالقدردر روایتی از امام محمدتقی علیهالسلام درباره لیلةالقدر رسیده که فرمود: «یا معشر الشیعه خاصِموا بسورة انّا انزلناه فی لیلة القدر تفلحوا» یعنی ای شیعیان در مقام بحث باید با سورة مبارکه قدر استدلال نمایید تا پیروز شوید.مراد حضرت آن است که در سورة قدر از نزول فرشتگان خبر داده و فرمود: «تنزل الملائکة والروح فیها باذن ربّهم» در این آیه جریان نزول فرشتگان با فعل مضارع بیان شده است که دلالت بر استمرار میکند بنابراین به نص قرآن کریم تا پایان دنیا فرشتگان با روحالقدس در شب قدر به زمین فرود میآیند، پس باید بعد از پیامبر اکرم کسی که غیر از نبوت به همه صفات معنوی آن حضرت متصف است وجود داشته باشد و با فرشتگان و روحالقدس سنخیت وجودی داشته باشد تا آنها در شب قدر در زمین به حضور او بیایند بیتردید هیچ کسی غیر از امام معصوم چنین شایستگی ندارد و مهدی موعود به عنوان آخرین پرچمدار امامت و ولایت تنها کسی است که سبب امتداد جریان نزول فرشتگان در شب قدر شده است.بنابراین حضرت مهدی در واقع سرّ امتداد لیلةالقدر است و وجود مبارک او سبب فرو آمدن فرشتگان در شب قدر میشود، این حقیقت در اندیشه امام خمینی نیز به خوبی تبلور یافته از جمله میگوید: «امتداد لیلةالقدر: اگر سرّ لیلةالقدر و سرّ نزول ملائکه در شبهای قدر که الآن هم برای ولیّ اعظم حضرت صاحب سلامالله علیه این معنا امتداد دارد، سرّ اینها را ما بدانیم، همه مشکلات ما آسان میشود.» و در جای دیگر با اشاره به مفهوم لیلةالقدر با تفصیل بیشتری در اینباره سخن گفته و چنین اظهار داشته است: «چون لیلةالقدر، لیلة توجه تام ولیّ کامل و ظهور سلطنت ملکوتیه اوست، به توسط نفس شریف ولی کامل و امام عصر هر عصر و قطب هر زمان که امروز حضرت بقیةالله فیالارضین، سیدنا و مولانا و امامنا حجة بن الحسن العسکری ارواحنا فداه، است، تغییرات و تبدیلات در عالم واقع شود، پس هر یک از جزئیات طبیعت را خواهد بطئی حرکت کند و هریک را خواهد سریع حرکت کند و هر رزقی را خواهد توسعه دهد، و هر یک را خواهد تضییق کند، و این اراده، اراده حق است و ظل و شعاع اراده ازلیّه و تابع فرامین الهیّه است.»نظارت حضرت مهدی به عملکرد مایکی از آموزندهترین نکتهها در بحث مهدویت که اثر تربیتی عمیقی به همراه دارد، آن است که حضرت مهدی(ع) به طور مستقیم و غیرمستقیم ناظر بر عملکرد ماست. چون در روایات متعدد این مسئله مطرح شده که اعمال مردم در هفته به انسان کامل و حجت الهی عرضه میشود، چه این که او به عنوان خلیفه خداوند در زمین به طور مستقیم ناظر بر عملکرد انسانهاست و در قیامت به عنوان شاهد و گواه نسبت به اعمال انسان گواهی میدهد. از جمله در روایتی چنین آمده: «تعرض الاعمال یوم الخمس علی رسولالله و علیالائمة» یعنی اعمال مردم روز پنجشنبه بر رسول خدا و ائمه (علیهمالسلام) عرضه میشود.و در ذیل این آیه که فرمود: «فکیف اذا جئنا من کل امة بشهید و جئنابک علی هولاء شهیدا» یعنی پس چگونه است حالشان آنگاه که از هر امتی گواهی آوریم، و تو را به آنان گواه آوریم. در روایتی از امام صادق(ع) چنین نقل شده که فرمود: این آیه درخصوص امت محمد(ص) نازل شده که در هر عصری امامی از ما اهل بیت شاهد آنها و حضرت محمد(ص) شاهد ماست.این حقیقت به عنوان یکی از زندهترین آموزههای مسئله مهدویت در اندیشه امام خمینی به صورت زیبا مطرح شده و ایشان با اشاره به این نکته که انسان از جهات مختلف تحت مراقبتهای گوناگون الهی قرار دارد و مأموران الهی به طور دقیق عملکردهای انسان را کنترل و ثبت میکنند، درخصوص حضرت مهدی به عنوان یکی از کسانی که مراقب اعمال ماست و عملکرد بد ما سبب ناخشنودی آن حضرت میشود چنین اظهار داشته است: «ببینید که تحت مراقبت هستید، نامه اعمال ما میرود پیش امام زمان (سلامالله علیه) هفتهای دو دفعه ـ به حسب روایت ـ که خدای نخواسته از من و شما و سایر دوستان امام زمان سلامالله علیه یک وقت چیزی صادر بشود که موجب افسردگی امام زمان (سلامالله علیه) باشد.» و در جای دیگر میگوید: «خلاف ما برای امام زمان سرشکستگی دارد، دفاتر را وقتی بردند خدمت ایشان، و ایشان دید شیعههای او دارد این کار را میکند این ملائکةالله که بردند پیش او دید، سرشکسته میشود امام زمان»و همچنین در وصیتنامه الهی و سیاسی خود به عنوان زندهترین سند که بیانگر نکتههای بسیار آموزنده و عمیق است درباره نظارت حضرات ائمه معصومین(ع) بخصوص حضرت مهدی موعود(ع) میگوید: «ما مفتخریم که ائمه معصومین از علی بن ابی طالب گرفته تا منجی بشر حضرت مهدی صاحب زمان علیهم الآف التحیّات والسلام که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است، ائمه ما هستند.» بیتردید طرح این مسئله برای همگان بخصوص عاشقان و شیعیان حضرت مهدی بهترین و مؤثرترین نکته تربیتی را به همراه دارد، زیرا هنگامی که انسان مؤمن و معتقد در کنار سایر اعتقادات دینی این باور مذهبی را نیز مورد توجه قرار دهد که نه تنها خداوند از طریق ناظران و مراقبان چون فرشتگان خود بر ما و اعمال ما نظارت نامحسوس دارد، بلکه انسان کامل و امام هر عصر به عنوان خلیفه او نیز به طور نسبتاً محسوس ناظر اعمال انسان است و در این عصر همه رفتارهای ما تحت نظارت مستقیم و غیرمستقیم امام زمان(عج) قرار دارد و حضرت گذشته از آن که شاهد اعمال ماست در هفته نامه اعمال ما به محضر و حضور او عرضه میشود، به طور یقین مواظبت و مراقبت بیشتر خواهد نمود که عمل خلافی از او سر نزند، و از این رهگذر دل امام زمانش از او نرنجد و تلاش خواهد کرد که در حضور و محضر او ادب انسانی و اخلاق الهی را مراعات کند و به انجام وظایف بندگی خود پایبندی بیشتری داشته باشد. پس این اندیشه و کلام امام خمینی برای همگان بخصوص نسل نواندیش همه جوامع اسلامی پیام زنده و پُرباری به همراه دارد. امید است در عصری که اخلاق انسانی و دستورات اسلامی از سوی فرهنگ مهاجم استکبار جهانی شدیداً مورد تهدید قرار گرفته طرح اینگونه حقایق الهی آنهم در قالب اندیشه و کلام مصلح بزرگ معاصر حضرت امام خمینی مفید و نجاتبخش واقع شود.مهدی پرچمدار توحید و رهاییهمچنان که عنایت و لطف الهی اقتضاء میکند اشخاصی در میان بشر پدید آیند وظایف انسان را درباره توحید و یگانهپرستی و سایر تکالیف الهی از طریق وحی دریافت کنند و به مردم تعلیم دهند، همچنین ایجاب میکند که حقایق و معارف وحی همواره در میان مردم محفوظ بماند و افرادی پیوسته وجود داشته باشند که دین خدا نزد آنها محفوظ باشد و در وقت مصلحت به طور کامل احکام خدا در زمین اجرا شود. در میان آورندگان وحی، ابراهیم خلیل از کعبه ندای توحید سر داد و مقام ختمی مرتبت به عنوان آخرین فرستاده خداوند منادی توحید از کعبه بود و در میان حافظان دین پیامبر خاتم، مهدی موعود به عنوان آخرین سلسله اوصیاء معصوم پیامبر، روزی از کعبه ندای توحید سر خواهد داد و پرچم رهایی انسان را از زیر ظلم و ستم سالاران، برافراشته و آدم و عالم را از بیداد ستمکاران نجات خواهد داد.- «وارث نبوت، امام امت و عصاره خلقت، ولی عصر عجلالله تعالی فرجه الشریف است.»- «همانطور که رسول اکرم به حسب واقع، حاکم بر جمیع موجودات است، حضرت مهدی همانطور حاکم بر جمیع موجودات است»این مسئله نیز همانند سایر مسائل در اندیشه امام خمینی به صورت بسیار دلانگیز مطرح شده و درباره آن گفته است: «ابراهیم خلیل در اول زمان و حبیب خدا و فرزند عزیزش مهدی موعود روحی فداه در آخر زمان از کعبه ندای توحید سر دادند و میدهند... مهدی منتظر در لسان ادیان و به اتفاق مسلمین از کعبه ندا سر میدهند و بشریت را به توحید میخواند.»در جای دیگر به عنصر دادگری و نجاتبخش بودن حضرت تکیه نموده و میگوید: «آخرین ذخیرة امامت حضرت بقیةالله ارواحنا فداه و یگانه دادگستر ابدی و بزرگ پرچمدار رهایی انسان از قیود ظلم و ستم استکبار سلام بر او و سلام بر منتظران واقعی او، و سلام بر غیبت و ظهور او، و سلام بر آنان که ظهورش را با حقیقت درک میکنند و از جام هدایت و معرفت او لبریز میشوند.»امام در این کلام گذشته از جنبه سیاسی به جنبه معنوی و الهی وجود مقدس حضرت مهدی اشاره کرده و بر شئون مختلف وجودی آن حضرت درود فرستاده است و این به جهت آن است که غیبت آن حضرت همانند ظهورش پربرکت، نجات بخش است و مؤثر است، زیرا وظیفه امام تنها بیان صوری معارف و راهنمایی ظاهری مردم نیست و امام چنان که وظیفه راهنمایی صوری مردم را به عهده دارد همچنان ولایت و رهبری باطنی اعمال را عهدهدار است و اوست که حیات معنوی مردم را تنظیم میکند و حقایق اعمال را به سوی خدا سوق میدهد. بدیهی است که حضور و غیبت جسمانی امام در اینباره تفاوت ندارد، و امام از راه باطن به نفوس و ارواح مردم اشراف دارد اگرچه از چشم جسمانی آنها مستور است به همین دلیل وجودش پیوسته لازم است گرچه زمان ظهور آن حضرت تاکنون فرا نرسیده است. و به جهت آن که همه حالات و شئون وجودی حضرت بقیةالله به نحوی برای عالم و آدم برکت آفرین است در زیارت آن حضرت گفته میشود: «السلام علیک حین تقوم، السلام علیک حین تقعد، السلام علیک حین تَقَرءُ و تبیّن، السلام علیک حین تصلّی و تقنت، السلام علیک حین ترکع و تسجد، السلام علیک حین تُصبح و تُمسی.»یعنی «سلام بر تو وقتی که قیام و ظهور مینمایی، و وقتی که در پردة غیب مینشینی، سلام بر تو هنگامی که کتاب خدا را میخوانی و حقایق آن را بیان میداری، سلام بر تو هنگامی که نماز میگذاری و قنوت میخوانی، سلام بر تو به وقتی که رکوع و سجده بجا میآوری، سلام بر تو به هنگامی که صبح و عصر داری.»امام خمینی در جای دیگر از حضرت مهدی به عنوان تنها کسی یاد نموده که آرمان توحید تمام انبیاء و سفیران الهی بدست او تحقق خواهد یافت و مایه نجات آدم و عالم که هدف اساسی بعثت انبیاء بوده است خواهد شد. لذا میگوید: «تحقق بخش غایت بعثت انبیاء حضرت خاتم الاوصیاء و مفخر الاولیاء حجةبن حسن العسکری، بزرگ شخصیتی که برپاکنندة عدالتی است که بعثت انبیاء علیهمالسلام، برای آن بود... ابرمردی که جهان را از شر ستمگران و دغلبازان تطهیر مینماید و زمین را پس از آن که ظلم وجود آن را فراگرفته، پر از عدل و داد مینماید و مستکبران جهان را سرکوب و مستضعفان جهان را وارثان ارض مینماید.»حضرت مهدی ذخیره خداوند در زمینبیتردید بشر از روزی که در بستر زمین قرار گرفته است همواره آرزوی یک زندگی اجتماعی همراه با سعادت و آسایش را داشته و دارند، و به امید رسیدن چنین روزی لحظهشماری میکند و بر اساس تحلیل فلسفی اگر این خواسته انسان تحقق عینی و خارجی نمیداشت و در حد یک آرمان دستنیافتنی بود هرگز چنین آرزو و امید همگانی در نهاد بشر نقش نمیبست چنان که اگر غذایی نمیبود گرسنگی هم نبود و اگر آبی وجود نمیداشت تشنگی تحقق نمیگرفت، پس معلوم میشود به حکم ضرورت و جبر تکوینی آینده جهان روزی را به خود خواهد دید که در آن روز جامعه بشری به آرزوی خود برسد و در کنار هم در صلح و صفا با همزیستی مسالمتآمیز همراه با معنویت و غرق در فضیلت و کمال زندگی نماید. این حقیقت بدست توانای انسانی که از او در معارف دینی به مهدی و قائم آل محمد(ص) یاد شده عینیت مییابد و به این دلیل امام خمینی از حضرت مهدی به ذخیره خداوند برای بشر یاد نمود و گفته است: «خودمان را مهیا کنیم از برای آمدن آن حضرت، من نمیدانم، اسم رهبر روی ایشان بگذاریم، بزرگتر از این است، نمیتوانیم بگوییم که شخص اول است، برای این که دومی در کار نیست، ایشان را نمیتوانیم ما با هیچ تعبیری تعبیر کنیم. الّا همین که مهدی موعود است، آنی است که خدا ذخیره کرده است برای بشر.»در جای دیگر با تفصیل بیشتر بحث کرده و میگوید: «... مهدی موعود سلامالله علیه که خداوند ذخیره کرده است او را... حضرت عدالت را در تمام عالم گسترش میدهد و آن چیزی که انبیاء موفق نشدند، خدای تعالی ایشان را ذخیره کرده است اجرا بکند و همه اولیاء آرزو داشتند لکن موانع اسباب این شد که نتوانستند اجرا کنند، بدست آن بزرگوار اجرا بشود، این که او را طول عمر داده برای همچو معنایی بعد از انبیاء و اولیای بزرگ مهدی موعود یک موجودی است که ذخیره شده است برای یک همچو مطلبی» بنابراین مهدی موعود تنها فردی است که برای تحقق آرمان و آرزوی دیرین بشر ذخیره شده و روزی در سایه حکومت و دولت کریمه آن حضرت عالم و آدم در صلح و صفا و آسایش به سر خواهند برد.مهدی مجری عدالت در تمام شئون انسانیاجرای عدالت جزء اساسیترین اهداف و انگیزههای الهی انبیاء و اولیاء و مصلحان الهی در طول تاریخ بوده است و همچنین اجرای عدالت در حکومت عدلگستر جهانی نیز به عنوان اصل بنیادین مطرح است و در روایات متعدد بر آن تأکید شده و بزرگان اهل عرفان نیز با استناد به روایات و معارف شهودی خود اظهار داشتهاند که خداوند خلیفهای دارد که روزی ظهور میکند و زمین را که از ظلم و بیداد پُر شده است، از عدل و قسط پُر مینماید و اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی بماند، خداوند آن روز را طولانی خواهد کرد تا این خلیفه الهی که از عترت رسول خدا و از فرزندان فاطمه و همنام پیامبر است ظهور نماید. بنابراین جریان عدالتگستری جزء اهداف اساسی دولت کریمه و حکومت جهانی حضرت مهدی است، اما پرسش مهم در اینباره آن است که قلمرو این عدالت تا کجاست؟ آیا در سایه دولت کریمه مهدی تنها در بُعد اقتصادی و اجتماعی و مانند آن عدالت اجرا میشود یا تمام شئون عالم و آدم به برکت آن عدل کل تعدیل و اصلاح خواهد شد؟ظاهراً در میان صاحبنظران که درباره عدالتگستری حضرت مهدی سخن گفتهاند، امام خمینی نخستین فردی است که قلمرو عدالتگستری دولت کریمه حضرت مهدی را فراتر از ابعاد دیگر می داند.- «ما مفتخریم که ائمه معصومین از علی بن ابی طالب گرفته تا منجی بشریت، مهدی صاحب زمان علیهم الآف التحیّات والسلام که به قدرت خداوند قادر، زنده و ناظر امور است، ائمه ما هستند.اقتصادی و اجتماعی و مانند آن که نوعاً مورد توجه عمومی است، مطرح کرده و اصلاح تمام شئون عالم و آدم را جزء قلمرو عدالتگستری آن حضرت خوانده و از این رهگذر روزنة جدیدی برای افراد محقق در مسئله مهدویت گشوده است تا جریان عدالتگستری مهدی را با استفاده از متون دینی با این رویکرد نیز مورد تحقیق و تحلیل قرار دهند. امام خود در اینباره میگوید: «قضیة غیبت حضرت صاحب، قضیة مهمی است که به ما مسائل میفهماند، منجمله این که برای یک همچو کار بزرگی که در تمام دنیا عدالت به معنای واقعی اجرا بشود، در تمام بشر نبوده کسی الّا مهدی موعود... هر یک از انبیاء که آمدند برای اجرای عدالت آمدند لکن موفق نشدند حتی رسول ختمی(ص) که برای اصلاح بشر آمده بود و برای اجرای عدالت آمده بود و برای تربیت بشر آمده بود باز در زمان خودشان موفق نشدند و آن کسی که به این معنا موفق خواهد شد و عدالت را در تمام دنیا اجرا خواهد کرد نه آن هم این عدالتی که مردم عادی میفهمند که فقط قضیه عدالت در زمین برای رفاه مردم باشد، بلکه عدالت در تمام مراتب انسانیت، انسان اگر انحرافی پیدا کند، انحراف عملی، انحراف روحی، انحراف عقل، برگرداندن این انحرافات را به معنای خودش. این ایجاد عدالت است در انسان، اگر اخلاق منحرف باشد از این انحراف وقتی به اعتدال برگردد این عدالت در او تحقق پیدا کرده است، اگر در عقاید انحرافاتی باشد برگرداندن آن عقاید کج به عقیده صحیح و صراط مستقیم، این ایجاد عدالت است در عقل انسان.»آنگونه که اشاره شد این نحو تفسیر از عدالتگستری حضرت مهدی گرچه در متون و روایات به گونهای اشاره شده اما در میان اهل تحقیق و اندیشه به نظر میرسد که حضرت امام خمینی در طرح و یا احیای این حقیقت همانند بسیاری از معارف دیگر مبتکر و پیشآهنگ است و شایسته است این اندیشه بلند او سبب شود که بزرگان اهل تحقیق این مسئله را در مباحث مهدویت بسط و گسترش دهند.مفهوم انتظاریکی از مهمترین مسائل مهدویت که در اندیشه امام خمینی به صورت زنده و کارآمد تجلی کرده مسئله انتظار ظهور حضرت مهدی(ع) است. این مسئله که با تفسیرها و برداشتهای گوناگون در میان منتظران حضرت مهدی(ع) مطرح است، در اندیشه امام خمینی با تفسیر کاملاً متفاوت ارائه شده است و به دلیل اهمیت آن مورد توجه خاص ایشان بوده است لذا با تفصیل بیشتر و در موارد متعدد درباره آن سخن گفته و با نقد بسیاری از برداشتهایی که نوعاً ناکارآمد و کماثر و یا بعضاً نادرست است، دیدگاه حیاتبخشی در اینباره مطرح نموده است که به چند نمونه از سخنان ایشان اشاره میشود: «بعضیها انتظار فرج را به این میدانند که در مسجد، در حسینیه، در منزل بنشینند و دعا کنند و فرج امام زمان (سلامالله علیه) را از خدا بخواهند، ... و یک دسته دیگر انتظار فرج را میگفتند این است که ما کار نداشته باشیم به این که در جهان چه میگذرد، بر ملتها چه میگذرد، ما تکلیفهای خودمان را عمل میکنیم، برای جلوگیری از این امور هم خود حضرت بیایند انشاءالله درست میکنند، دیگر ما تکلیفی نداریم، تکلیف ما همین است که دعا کنیم ایشان بیایند و کاری به کار آنچه در دنیا میگذرد نداشته باشیم.»در جای دیگر با رد اینگونه برداشتها میگوید: «این منطق اشخاصی است که میخواهند از زیر بار در بروند، اسلام اینها را نمیپذیرد، اسلام این را به هیچ چیز نمیشمرد، اینها میخواهند از زیر بار در بروند، یک چیز درست میکنند دو تا روایت از این طرف و آن طرف میگردند پیدا میکنند... این خلاف قرآن است... اگر صد تا همچو روایتهایی بیاید ضربه به جدار میشود.» - آرمان توحید تمام انبیاء به دست حضرت مهدی (عج) تحقق خواهد یافت- موضوع «انتظار» مورد توجه ویژه امام خمینی بود و ایشان تلاش کرد تا با نقد برداشتهای ناصحیح از این موضوع، مفهوم درست آن را که پاسخگوی انسان معاصر باشد، ارائه دهدبدینترتیب حضرت امام خمینی با هرگونه برداشت که موجب تخدیر مردم از انتظار ظهور شود به شدّت مبارزه کرد و با نقد و نکوهش کسانی که اندیشهها و برداشتهای ناصواب از انتظار حضرت مهدی(عج) ارائه میدهند و از خود سلب مسئولیت میکنند و همه مسئولیتها را متوجه امام زمان و محول به آن حضرت مینمایند، میگوید: «یک عدة دیگری بودند که میگفتند که هر حکومتی اگر در زمان غیبت محقق بشود این حکومت باطل است و برخلاف اسلام است، آنها مغرور بودند، آنهایی که بازیگر نبودند، مغرور بودند به بعضی روایاتی که وارد شده است بر این امر که هر عَلَمی بلند شود قبل از ظهور حضرت، آن عَلَم عَلَم باطل است، آنها خیال کرده بودند که نه هر حکومتی باشد. در صورتی که آن روایات [اشاره دارد] که هرکس عَلَم مهدی به عنوان مهدویت بلند کند، حالا ما فرض میکنیم که یک همچو روایاتی باشد آیا معنایش اینست که از ما دیگر تکلیف ساقط است؟ این خلاف ضرورت اسلام، خلاف قرآن است ... شاید الآن هم بسیاری باور کنند که نه حکومت نباید باشد و زمان حضرت صاحب بیاید، و هر حکومتی در غیر زمان حضرت باطل است، این یعنی هرج و مرج، ما، درستش میکنیم تا حضرت بیاید.»در مجموع از سخنان حضرت امام بدست میآید که انتظار مورد توجه ویژه ایشان بوده و تلاش کرده با نقد برداشتهای ناصحیح از مسئلة انتظار، مفهوم درست و تفسیر زنده و کارآمد که بتواند پاسخگوی انسان معاصر باشد ارائه دهد. امام ضمن بیانی مبسوط میگوید: «در بعضی روایات هست که یکی از چیزهای مستحب این است که مؤمنین در حال انتظار اسلحه هم داشته باشند، اسلحه مهیا، نه این که اسلحه را بگذارند کنار و بنشینند منتظر، اسلحه داشته باشند برای این که با ظلم مقابله کنند با جور مقابله کنند، تکلیف است، نهی از منکر است بر همه ما تکلیف است. باید مقابله کنیم با این دستگاههای ظالم خصوصاً دستگاههایی که با اساس مخالفند.» بازن چی میفرماید: «ما باید فراهم کنیم کار را فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک بکنیم کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم برای آمدن حضرت.»بیتردید این تفسیر از انتظار ظهور حضرت مهدی(عج) که در اندیشه و کلمات امام خمینی مطرح شده آنگونه که خود اشاره کرده است با روح و حقیقت اسلام سازگارتر است، زیرا انتظار ظهور به عنوان یک آموزة دینی و مذهبی باید بگونهای طرح و تفسیر شود که روحیّه تحرک، پویایی در جهت تکامل معنوی، احیای معارف و دستورات آسمانی و نشر حقایق دینی و زمینة عمل به آموزههای مذهبی را در میان افراد جامعه بیشتر ایجاد کند و مردم را به سوی زندگی همراه با معنویت سوق دهد و حیات دینی و معنوی را در کالبد فرد و جامعه تزریق نماید، چون اسلام دین زندگی و حیات در ابعاد مختلف آن است لذا فرمود: «یا ایها الذین امنوا استجیبوا لله و لرسوله اذا دعاکم لما یحیکم» یعنی ای کسانی که ایمان آوردهاید، چون خدا و پیامبر، شما را به چیزی فراخواندند که به شما حیات میبخشد، آنان را اجابت کنید و مسئله انتظار نیز در قاموس اسلام بخصوص مذهب شیعه جزء زندهترین آموزههای الهی است که در انسان امید به آیندة برتر و حیات متعالیتری را نوید میدهد و این حقیقت را از تفسیر امام خمینی از جریان انتظار بخوبی میتوان دریافت کرد. پس به جرأت میتوان گفت در اندیشه امام خمینی موضوع مهدویت همانند بسیاری از حقایق دیگر اسلام، زنده، حیاتبخش و نویددهنده مطرح شده است. روحش شاد، اندیشهاش پاینده و انقلابش پایدار باد.منبع:جماران
به دلیل رفع برخی نواقص و تکمیل بعضی از صفحات
سایت مهدیه وادقان از نیمه دوم اردیبهشت لغایت 15/خرداد/1392 به روز رسانی نخواهد شد.
پست الکترونیکی زیر ، برای دریافت انتقادات و پیشنهادات شما عزیزان فعال است.
mahdiehvadeghan@gmail.com
اقدام ناجوانمردانه سلفی ها و
وهابی های مزدور در تخریب و نبش قبر "حجربن عدی" صحابی
جلیل القدر رسول
خدا(ص) و یار وفادار حضرت علی(ع) و به آتش کشیدن مرقد جعفر طیار
صحابی پیامبر (ص) را به شدت محکوم می کنیم.
دشمنان اسلام و در رأس آنها آمریکا و اسرائیل میخواهند با تشویق کردن این
جنایات، جنگ مذهبی
وفرقهای در میان مسلمین ایجاد کنند، ولی به یقین با
بیداری اسلامی هرگز موفق نخواهند شد.
"هیئت رئیسه و کانون فرهنگی مهدیه وادقان"
آیت الله بهجت(ره) فرمود: وقتى تأمّل مى کنیم مى بینیم همه قضایاى امام
حسین(علیه السلام) در یک روز واقع شد و وقتى مردم کوفه و بصره از قضیّه قتل
آن حضرت(علیه السلام) مطّلع شدند، ناراحت شدند و از ابتلاى آن حضرت و
شهادت اسارت اهل بیت(علیهم السلام)، خدا مى داند که اهل ایمان چه قدر
ناراحت بودند، به حدّى که گویا باورشان نمى شد.....
آیت الله بهجت(ره) فرمود: وقتى تأمّل مى کنیم مى بینیم همه قضایاى امام
حسین(علیه السلام) در یک روز واقع شد و وقتى مردم کوفه و بصره از قضیّه قتل
آن حضرت(علیه السلام) مطّلع شدند، ناراحت شدند و از ابتلاى آن حضرت و
شهادت اسارت اهل بیت(علیهم السلام)، خدا مى داند که اهل ایمان چه قدر
ناراحت بودند، به حدّى که گویا باورشان نمى شد.
در طول این مدّت دل اهل ایمان خون بود. امّا ما بیش از هزار سال است که
گرفتاریم و حضرت حجّت(عج) گرفتار است و دشمن ها نمى گذارند بیاید و او را
حبس کرده اند. آیا حبسى از این بالاتر که نتواند خود را در هیچ آبادى نشان
دهد و خود را معرّفى کند!
در این ما فوق هزار سال که آن حضرت در زندان است، خدا مى داند که قلوب
اهل ایمان چه قدر خون است. آیا شایسته است که حضرت غائب(عج) در مصایب و
گرفتارى شبیه قضیّه ى حسین بن على(علیه السلام) به این مدّت طولانى گرفتار
باشد و ما برقصیم و شادى کنیم؟! ""
تا کی باید بار گناهان و اشتباهات خود را متوجه دیگران و دیگر چیزها
بکنیم؟ تا کی بایستی این همه مصیبت را به خاطر بی توجهی و فراموش کردن امام
زمانمان(علیه السلام) تحمل کنیم؟ تا کی می خواهیم خود را گول بزنیم و
بیدار نشویم؟ پس کی بناست علت اصلی آن را متوجه شویم؟
پیشوای پنجم شیعیان، امام باقر(علیه السلام) می فرماید: هرگاه خداوند
بخواهد بر مردم غضب کند (آن هم به خاطر اعمال ناشایست مردم) ما اهل بیت را
از مجاورت با آن ها دور می کند. (اذا غضب الله تبارک و تعالی علی خلقه،
نحانا عن جوارهم".(1)
بیش از هزار سال پیش که حدود هشتاد سال از دوران غیبت کبرای امام
زمان(علیه السلام) می گذشت، آن حضرت در نامهای به شیخ مفید(ره) فرمودند:
"ما به خبرهای شما احاطه کامل داریم و چیزی از خبرهای شما برای ما پنهان
نمی ماند و آگاهیم از ذلت و خواری که به شما رسیده، از زمانی که عده ای از
شما تمایل نموده اند به عقاید و اعمالی (ناپسند) که گذشتگان صالح از آن دور
بودند و عهد و پیمانی را که از آن ها گرفته شده بود (نسبت به امام
زمانشان) بدور انداختند گویا که نمی دانند."
وقتى تأمّل مى کنیم مى بینیم همه قضایاى امام حسین(علیه
السلام) در یک روز واقع شد و وقتى مردم کوفه و بصره از قضیّه ى قتل آن
حضرت(علیه السلام) مطّلع شدند، ناراحت شدند و از ابتلاى آن حضرت و شهادت
اسارت اهل بیت(علیه السلام)، خدا مى داند که اهل ایمان چه قدر ناراحت
بودند، به حدّى که گویا باورشان نمى شد
نکته قابل توجه اینجاست که این توقیع در سال های اولیه دوران غیبت
فرستاده شده است، اکنون که وضع بسیار بدتر از آن زمان است و مردم در سختی
ها، فشارها و فساد بسیار بیشتری گرفتار شده اند.
علاوه بر اینکه امام زمان(علیه السلام) چشم خداست و تمام زندگی ما را می
بیند، در هفته دو بار نامه اعمال ما خدمت ایشان عرضه می شود و عملکردهای
ما را ملاحظه می فرمایند و بر اساس آنچه عمل کرده ایم، با ما رفتار می
کنند.
آیا می خواهید بدانید فاصله ما با امام زمانمان چقدر است و معنای غربت و
تنهایی چیست؟ به این چند جمله ساده و عامیانه خوب دقت بفرمایید؛ به ما
فرموده اند که روز جمعه احتمال ظهور حضرت ولی عصر(ارواحنافداه) بیشتر است.
"یا مولای هذا یوم الجمعه و هو یومک المتوقع فیه ظهورک"(2)
حال اگر عصر جمعه ای بعد از نماز
مغرب و عشاء، کسی به ما بگوید که امروز هم گذشت و امام زمان (ارواحنا فداه)
ظهور نفرمودند و سپس چند لحظه بعد به ما خبر بدهند که از امروز مثلاً سیب
زمینی کیلویی بیست تومان گرانتر شده است، شما را به خدا قسم برای کدام یک
از این خبرها بیشتر ناراحت می شویم؟ برای کدام یک بیشتر دلهره پیدا می
کنیم؟ نگران کدام یک می شویم؟
آیا زمانی که مثلا دخترمان از مدرسه برمی گردد، اول می پرسیم دخترم در
راه حجابت را رعایت کردی تا قلب نازنین امام زمان(علیه السلام) را نرنجانی؟
یا ابتدا می پرسیم نمره امتحانت چند شد؟ آیا از پسرمان می پرسیم که همزمان
با امام زمانت، نمازت را خواندی؟ یا اول می پرسیم مسابقه امروز را بردی یا
نه؟ اصلاً به زندگی هایمان نگاه کنیم، آیا رنگ و بوی امام زمان(علیه
السلام) را می دهد؟ آیاتابلویی که به دیوار خانه نصب کرده ایم، آیا وسایلی
که مورد استفاده قرار می دهیم، آیا نوع زندگیمان امام زمان پسند هست؟ آیا
نوع معاشرت های ما طوری هست که امام زمان هم وارد مجلسمان شوند، همنشین با
ما شده و نظر لطفی داشته باشند؟ یا نه؛ آن قدر محرم و نامحرم بی پروا با هم
اختلاط دارند که قلب مهربان امام زمان(علیه السلام) را می رنجاند؟
بیش از هزار سال پیش که حدود هشتاد سال از دوران غیبت
کبرای امام زمان(علیه السلام) می گذشت، آن حضرت در نامه ای به شیخ مفید(ره)
فرمودند: "ما به خبرهای شما احاطه کامل داریم و چیزی از خبرهای شما برای
ما پنهان نمی ماند و آگاهیم از ذلت و خواری که به شما رسیده، از زمانی که
عده ای از شما تمایل نموده اند به عقاید و اعمالی (ناپسند) که گذشتگان صالح
از آن دور بودند و عهد و پیمانی را که از آن ها گرفته شده بود (نسبت به
امام زمانشان) بدور انداختند گویا که نمی دانند"
آیا ظاهر خود و خانواده مان آن طوری هست که مورد قبول و رضایت امام
زمان(ارواحنا فداه) باشد؟ آیا طریقه درآمدمان طوری هست که امام زمان(علیه
السلام) به آن برکت دهند و یا قدم به خانه ما گذاشته و بر سرسفره ما
بنشینند؟ و خلاصه اینکه آیا روش زندگی ما همانگونه است که امام عصر(علیه
السلام) می پسندد؟
دوستی می گفت داشتم از حرم مطهر امام رضا(علیه السلام) بیرون می آمدم،
دیدم شخصی فریاد می زند؟ آی دزد، پولم را دزدیدند و …، مردم هم با یک حالت
تأسف و دلسوزی به او نگاه می کردند، با خودم گفتم: الان اگر کسی فریاد
بزند: امام زمانم نیست، امام زمانم نیامد و …، مردم با یک حالت تمسخر به او
نگاه می کنند و می گویند: او دیوانه شده است.
همه این ها یک طرف که اینگونه نیستیم، گاهی در زندگی مان طوری رفتار می
کنیم که انگار از امام زمان(عج)، از آن کسی که اصلا کسی وجود ما به طُفیلی
ایشان و به خاطر وجود ایشان خلق شده(3)، طلبکار هم هستیم.
به هر حال یادمان نرود که علاوه بر اینکه امام زمان(علیه السلام) چشم
خداست و تمام زندگی ما را می بیند، در هفته دو بار نامه اعمال ما خدمت
ایشان عرضه می شود و عملکردهای ما را ملاحظه می فرمایند و براساس آنچه عمل
کرده ایم، با ما رفتار می کنند.
پی نوشت:
1- اصول کافی ، کتاب الحجه ، ح31
2- مفاتیح الجنان –زیارت روز جمعه امام زمان(علیه السلام)
3- حضرت ولی عصر(علیه السلام) می فرمایند: "نحن صنایع الله و الخلق بعد صنایعنا". الاحتجاج ،شیخ طبرسی،ج2، ص466
شبی ستاره چشمش ظهور خواهد کرد
مرا ز غربت این کوچه دور خواهد کرد
طلوع میکند از سمت آسمان مردی
نگاه پنجره را غرق نور خواهد کرد
هزار حنجره آواز سبز و شورانگیز
نثار این نفس سوت و کور خواهد کرد
و واژههای پر از انتظار میدانند
که از حوالی شعرم عبور خواهد کرد
میآید از دل ویرانههای شب مردی
که جای پای خدا را مرور خواهد کرد
"اللهم عجل الولیک الفرج"
شعر از : محبوبه بزم آرا
صیانة الماشطة، آرایشگر دختر فرعون و همسر خربیل، مردى که در قرآن کریم از او به «مؤمن آل فرعون» یاد شده، مىباشد. این
بانو، در ثبات ایمان و صبر و تحمل، کارى کرد که نظیر آن در تاریخ کمتر
دیده شده است و در کتاب «خصائص الفاطمیه» روایتشده که در دولتحقهى امام
زمان علیه السلام سیزده زن براى معالجهى مجروحان به دنیا رجعت مىکنند که
یکى از آنها همین «صیانة الماشطة» است...
صیانة الماشطة، آرایشگر دختر فرعون و همسر خربیل، مردى که در قرآن کریم از او به «مؤمن آل فرعون» یاد شده، مىباشد. (1) این
بانو، در ثبات ایمان و صبر و تحمل، کارى کرد که نظیر آن در تاریخ کمتر
دیده شده است و در کتاب «خصائص الفاطمیه» روایتشده که در دولتحقهى امام
زمان علیه السلام سیزده زن براى معالجهى مجروحان به دنیا رجعت مىکنند که
یکى از آنها همین «صیانة الماشطة» است.
از ابن عباس - صحابى پیامبر - روایتشده که رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: «وقتى
در معراج بودم، رایحه و بوى بسیار خوش و نیکویى به مشامم رسید، به جبرییل
گفتم: این چه بویى است؟ جبرییل گفت: این رایحه و بوى خوب، مربوط به آرایشگر
آل فرعون و فرزندان اوست.» × × × روزى «صیانه» مشغول
آرایش و شانه کردن موى دختر فرعون بود، ناگاه شانه از دست او افتاد، آن را
برداشت و گفت: «بسم الله» دختر فرعون به او گفت: آیا پدر مرا مىگویى؟
صیانه گفت: خیر، بلکه کسى را مىگویم که پروردگار من و پروردگار تو و پدر
توست. دختر فرعون گفت: حتما این حرف تو را به پدرم خواهم گفت. صیانه هم
گفت: بگو، من هیچ ترسى ندارم. دختر فرعون این جریان را به پدرش
گفت. فرعون آتش خشمش مشتعل گشت و دستور داد صیانه و فرزندانش را حاضر
کردند. به او گفت: پروردگار تو کیست؟ صیانه گفت: پروردگار من و پروردگار تو
الله است. هر چه فرعون خواست او را از این عقیده منصرف کند،
نتوانست. به او گفت: اگر از این عقیدهات دستبرندارى، تو را و فرزندانت را
در آتش مىسوزانم. صیانه گفت: بسوزان، مرا باکى نیست. فقط از تو
مىخواهم که پس از سوزاندن، استخوانهایمان را جمع کنى و آنها را دفن
نمایى. فرعون گفت: این خواستهات را به خاطر حقى که بر ما دارى اجابت
مىکنم. دستور داد تنورى از مس ساختند و در آن آتش افروختند. یک
پسر او را در آتش انداختند تا پاک بسوخت و آن زن نظاره مىکرد و یک یک،
بقیهى فرزندانش را نیز در آتش انداختند تا این که نوبتبه طفل شیرخواره
رسید. حال صیانه منقلب گردید; در آن حال کودک شیرخواره به زبان آمد و گفت: «اى مادر! صبر کن که تو بر حق هستى و بین تو و بهشتیک گام بیشتر نیست.» پس طفل را با مادرش در تنور انداخت و سوزانید. گر ببینى یک نفس حسن ودود اندر آتش افکنى جان و وجود (2) در
آن حال «آسیه» همسر فرعون دید که ملایکه روح صیانه را به آسمان مىبرند،
چون این صحنه را دید، یقین و اخلاص و تصدیق او زیادتر گشت. در همین هنگام، فرعون بر آسیه وارد شد و از آن چه با صیانه کرده بود، خبر داد. آسیه گفت: واى بر تو اى فرعون! چه چیز تو را بر خداوند جل و علا جرات داده و جسور نموده؟ ! فرعون گفت: شاید تو هم به جنونى که دوستت مبتلا شده بود، گرفتار شدهاى! آسیه
پاسخ داد: من به جنون مبتلا نشدهام، ولیکن به خداوند جل و علا که
پروردگار من و پروردگار تو و پروردگار عالمیان است، ایمان آوردم. فرعون
مادر آسیه را حاضر کرد و به او گفت: دخترت دیوانه شده، به او بگو به خداى
موسى کافر شود و گرنه قسم مىخورم که مرگ را به او بچشانم. مادر با
دخترش خلوت کرد و از او خواست تا با خواستهى فرعون همراه شود و امرش را
در کفر به خداى موسى بپذیرد، اما آسیه نپذیرفت و گفت: آیا به پروردگار
متعال کافر شوم! به خدا قسم هرگز چنین کارى را نخواهم کرد. فرعون
دستور داد تا دستها و پاهاى آسیه را به چهار میخ کشیدند و آسیه هم چنان در
عذاب و رنجبود تا روحش به اعلى علیین و به نزد خداوند پرواز کرد. (3) داستان خربیل، همسر صیانه خربیل،
پسر عموى فرعون و خزانهدار گنجینههاى فرعون بوده است و بنابر روایت على
بن ابراهیم در تفسیر قمى، وى ششصد سال خداوند را پرستید و در پنهانى او را
عبادت مىکرد، اما روزى که حضرت موسى علیه السلام بر سحره پیروز شد، ایمانش
را ظاهر کرد و همراه آنان به صلیب کشیده شد و به شهادت رسید. (4) بنابر
تفسیر امام حسن عسگرى علیه السلام، خربیل، قوم خود را به توحید و یگانگى
خداوند و پیامبرى موسى و برترى محمد رسول الله صلى الله علیه و آله بر جمیع
رسولان و خلق خدا و برترى على بن ابى طالب علیه السلام و سایر ائمه بر
بقیهى اوصیاء پیامبران و به برائت و بیزارى از ربوبیت فرعون دعوت مىکرد،
تا این که خبرچینان و بد گویان، ماجرا را به فرعون گزارش دادند و گفتند که
خربیل مردم را به مخالفت تو دعوت مىکند و دشمنانت را بر دشمنى تو کمک
مىکند. فرعون به آنها گفت: او پسر عم من و جانشین من بر ملکم و
ولى عهد من است. اگر آن چه مىگویید راستباشد، مستحق شدیدترین و سختترین
عذاب به خاطر کفران نعمت من است و اگر دروغ باشد، شما مستحق شدیدترین عذاب و
شکنجه مىباشید. سپس دستور داد خربیل و همهى آن بدگویان حاضر شدند. خربیل
گفت: اى پادشاه! آیا تاکنون دروغى از من شنیدهاى؟ گفت: نه. خربیل گفت: از
آنان بپرس پروردگار شما کیست؟ گفتند: فرعون. گفت: بگو خالق شما کیست؟
گفتند: فرعون. گفت: از ایشان بپرس روزى دهندهى آنها کیست؟ و چه کسى بلاها
را از آنان دفع مىکند؟ گفتند: این فرعون است. آنگاه خربیل گفت:
اى فرعون! من گواه مىگیرم تو را و هر که را نزد تو حاضر است که پروردگار
ایشان پروردگار من است و خالق ایشان خالق من است و رازق ایشان رازق من است و
اصلاح کنندهى معیشت آنها، اصلاح کنندهى معیشت من است و من هیچ
پروردگارى و هیچ خالقى و رازقى غیر پروردگار و خالق و رازق آنها ندارم. خربیل
این جملات را گفت، در حالى که غرض او، پروردگار و خالق و رازق واقعى آنها
بود و این معنى بر فرعون و حاضرین پوشیده ماند و گمان کردند که او فرعون
را مىگوید. در این جا فرعون به آنها گفت: اى مردان بدکردار و اى
کسانى که در ملک من فساد مىکنید و مىخواهید بین من و پسر عمویم که یاور
من و ولى عهد من است، فتنه به وجود آورید و در پادشاهى من رخنه بیندازید;
شما مستحق شدیدترین عذاب من هستید.
پس امر کرد که میخها آوردند و بر ساقها و سینههاى آنان کوبیدند و گوشتبدنشان را از استخوان جدا کردند. (5) خداوند
متعال در هر حالى خربیل را حفظ مىکرد و خدا پرستى او همچنان بر فرعون و
اطرافیانش پوشیده ماند، اما زمانى که حضرت موسى علیه السلام به پیامبرى
مبعوث شد و با آوردن معجزات، سحر ساحران را باطل نمود، ایمانش را ظاهر کرد و
همراه آنان به صلیب کشیده شد و سرانجام به شهادت رسید. در تفسیر
قمى روایتشده که مؤمن آل فرعون در حالى که دستان و انگشتانش بر اثر صلیب،
خشک و فلجشده بود، با همان دستان به قومش اشاره مىکرد و مىگفت: «یا
قوم اتبعون اهدکم سبیل الرشاد» (6) ; «اى قوم، مرا اطاعت کنید تا شما را
به راه رشد و کمال هدایت کنم» و در ادامهى آن خداوند متعال مىفرماید:
«فوقیه الله سیئات ما مکروا» (7) ; «پس خداوند او را از نقشههاى سوء آنان
نگاه داشت.» امام صادق علیه السلام مىفرماید: «و الله لقد قطعوه
اربا اربا ولکن وقیه الله ان یفتنوه فی دینه» ; (8) به خدا قسم که او را
تکه تکه کردند و لکن خداوند او را از این که در دینش بلغزد حفظ کرد و نگاه
داشت. و هم چنین احادیثبسیارى از طریق خاصه (شیعه) و عامه (سنى)
وارد شده است که «صدیقان (بسیار تصدیق کنندگان پیامبران) سه کس هستند; مومن
آل فرعون، مومن آل یاسین و على بن ابى طالب علیه السلام که بهترین
آنهاست» . (9)
پی نوشت :1) سورهى مؤمن، آیهى 28 «و قال رجل مؤمن من آل فرعون...» . 2) دفتر چهارم مثنوى. 3) بحارالانوار، ج 13، ص 163و 164; حیاة القلوب، ج 1، ص 243. 4) ریاحین الشریعة، ج 5، ص 153. 5) تفسیر امام حسن عسگرى علیه السلام، ص 357. 6) سورهى مؤمن، آیهى 38. 7) سورهى مؤمن، آیهى 45. 8) تفسیر قمى، ج 2، ص 258; بحارالانوار، ج 13، ص 162. 9) خصال صدوق، ج 1، ص 184; تفسیر فخر رازى، ج 3، ص 57.
جلسه هیئت رئیسه مهدیه ، مورخ 92/2/9 با حضور اکثریت اعضای هیئت رئیسه در منزل
آقای رضایی برگزار گردید.
جلسه ، بعد از طرح نظرات اعضاء مربوط به چگونگی انجام کار و براورد هزینه های مربوطه
برای این طرح و همچنین زمان انجام این طرح به پایان رسید.